biological
biological - بیولوژیکی
adjective - صفت
UK :
US :
مربوط به فرآیندهای طبیعی که توسط موجودات زنده انجام می شود
relating to biology
مربوط به زیست شناسی
با فرآیندهای طبیعی موجودات زنده مرتبط است
مربوط به تولد
برای توصیف ماده ای استفاده می شود که برای تمیز کردن استفاده می شود و از آنزیم ها برای حذف کثیفی استفاده می شود
using living matter such as bacteria, to seriously harm and kill people and animals, and to damage crops
استفاده از مواد زنده مانند باکتری ها برای آسیب جدی و کشتن انسان ها و حیوانات و آسیب رساندن به محصولات
مربوط به فرآیندهای طبیعی موجودات زنده است
Biological also means being related through birth
بیولوژیک نیز به معنای ارتباط از طریق تولد است
در واقع، به رد استدلال بیولوژیکی تمایل دارد.
Freud had always supposed that the various forms of innate behaviour he explored had biological bases to them.
فروید همیشه تصور میکرد که شکلهای مختلف رفتار ذاتی که او مورد بررسی قرار میدهد دارای پایههای بیولوژیکی است.
ما نمی توانیم راز میل را با توصیف عملکرد بیولوژیکی پاسخ دهیم.
There is no biological need for the father to be anywhere around when the baby is born and nurtured.
هیچ نیاز بیولوژیکی وجود ندارد که پدر در هنگام تولد و پرورش نوزاد در هر جایی در اطراف باشد.
He has been especially dodgy about agreements meant to prevent him from developing chemical biological or nuclear weapons.
او به ویژه در مورد توافقاتی که به منظور جلوگیری از توسعه سلاح های شیمیایی، بیولوژیکی یا هسته ای او را انجام می دهد، مبهم بوده است.
The Marie Curie Research Institute develops molecular biological research into the causes and treatment of cancer.
موسسه تحقیقاتی ماری کوری تحقیقات بیولوژیکی مولکولی را در زمینه علل و درمان سرطان توسعه می دهد.
biological studies
مطالعات بیولوژیکی
Most biological systems have feedback mechanisms that help smooth out the little fluctuations that life throws at them.
بیشتر سیستمهای بیولوژیکی مکانیسمهای بازخوردی دارند که به هموار کردن نوسانات کوچکی که زندگی به آنها وارد میکند کمک میکند.
In biological writing it has often been said that a character is advantageous or detrimental to a species.
در نوشته های زیست شناسی اغلب گفته شده است که یک شخصیت برای یک گونه سودمند یا مضر است.
the biological sciences
علوم زیستی
the biological effects of radiation
اثرات بیولوژیکی تشعشعات
کنترل بیولوژیکی آفات (= استفاده از موجودات زنده برای از بین بردن آنها، نه مواد شیمیایی)
والدین بیولوژیکی کودک (= والدین طبیعی، نه افرادی که او را به فرزندی پذیرفته اند)
biological and non-biological powders
پودرهای بیولوژیکی و غیر بیولوژیکی
Eating is a biological necessity!
غذا خوردن یک ضرورت بیولوژیکی است!
او پس از مرگ پدر و مادر خوانده اش تصمیم گرفت به دنبال مادر بیولوژیکی خود بگردد.
biological washing powder
پودر لباسشویی بیولوژیکی
biological weapons/warfare
سلاح های بیولوژیکی / جنگ
the biological father/mother/parents
پدر/مادر/والدین بیولوژیکی
inorganic
غیرآلی
inanimate
بی جان
inert
بی اثر
lifeless
ساختگی
artificial
شیمیایی
ساخته دست بشر
manmade
غیر زنده
non-living
غیر طبیعی
unnatural
معدنی
mineral
man-made