dirty
dirty - کثیف
adjective - صفت
UK :
US :
پوشیده شده یا توسط یک ماده ناخواسته مشخص شده است
مربوط به رابطه جنسی، به نحوی که غیراخلاقی یا ناخوشایند تلقی شود
برای تأکید بر این که فکر می کنید کسی یا چیزی بد، ناصادق یا غیراخلاقی است استفاده می شود
حاوی یا در اختیار داشتن مواد مخدر غیرقانونی
a dirty sports event is one in which people competing in the event have illegally used drugs to improve their performance
یک رویداد ورزشی کثیف رویدادی است که در آن افرادی که در آن مسابقه شرکت می کنند به طور غیرقانونی از مواد مخدر برای بهبود عملکرد خود استفاده می کنند
تولید آلودگی یا دی اکسید کربن
تمیز نیست
خیلی کثیف
covered with mud
پوشیده از گل
پوشیده از گرد و غبار
با روغن یا گریس پوشانده شده است
نسبتاً کثیف و نیاز به تمیز کردن یا شستن دارد
پوشیده از خاک غلیظ یا خاکی که مدت زیادی آنجا بوده است
تاریک، کثیف و ناخوشایند به نظر می رسد. در مورد اتاق ها، خانه ها و ساختمان ها استفاده می شود
در مورد زمین، آب یا هوایی که کثیف شده است استفاده می شود
توسط یک ماده خطرناک یا باکتری کثیف شده است
بسیار کثیف و ناخوشایند در مورد مکان یا شرایطی که شخصی در آن زندگی می کند استفاده می شود
used about dirty conditions that are likely to cause disease especially conditions in kitchens, restaurants, and hospitals
در مورد شرایط کثیف که احتمالاً باعث بیماری می شوند، به خصوص شرایط موجود در آشپزخانه ها، رستوران ها و بیمارستان ها استفاده می شود
used about dirty conditions that are likely to cause disease especially because there is not a good system for getting rid of waste
در مورد شرایط کثیف که احتمالاً باعث بیماری می شوند استفاده می شود، به خصوص به دلیل اینکه سیستم خوبی برای خلاص شدن از شر زباله وجود ندارد.
کثیف شده است، به خصوص توسط مواد زائد بدن شما
چیزی کثیف کردن
ایجاد احساس بد، ناصادق یا غیر اخلاقی به کسی
unfair or dishonest
ناعادلانه یا ناصادقانه
با خاک، گل و غیره مشخص شده است یا حاوی چیزی مانند آلودگی یا باکتری است
unfair, dishonest, or unkind
ناعادلانه، ناصادق یا نامهربان
برای توصیف چیزی که با رابطه جنسی مرتبط است، به روشی که بسیاری از مردم فکر می کنند توهین آمیز است استفاده می شود
برای اشاره به غذاهای ناسالم مانند همبرگر که در رستوران های شیک یا گران قیمت سرو می شود، استفاده می شود
very great/big
خیلی عالی/بزرگ
داشتن esp. خاک روی سطح چیزی
unfair or dishonest
dirty hands/clothes/dishes
دست ها/لباس ها/ظروف کثیف
انگشت شستم اثر کثیفی روی کاغذ گذاشته بود.
سعی کنید زیاد کثیف نشوید!
او نمی خواست لباسش را کثیف کند.
آنها او را در زیر یک پتوی قدیمی کثیف جمع شده یافتند
من همیشه کارهای کثیف (= مشاغلی که باعث کثیف شدن تو می شود) به من داده می شود.
یک جوک/کتاب کثیف
او ذهن کثیفی دارد (= او اغلب به رابطه جنسی فکر می کند).
این یک دروغ کثیف است!
آنها راز کوچک کثیف او را کشف کردند.
او بازیکن کثیفی است.
He's a great man for doing the dirty jobs (= jobs which are unpleasant because they involve being dishonest or mean to people).
او مرد بزرگی برای انجام کارهای کثیف است (= کارهایی که ناخوشایند هستند، زیرا شامل ناصادقی یا بد رفتاری با مردم هستند).
ای دروغگوی کثیف!
یک فرش قهوه ای کثیف
دفعه بعد می توانید از شخص دیگری بخواهید کار کثیف شما را برای شما انجام دهد!
او همیشه شخص دیگری را وادار می کند تا کار کثیف را برای او انجام دهد.
باند مواد مخدر از کودکان برای انجام کارهای کثیف خود برای آنها استفاده می کرد.
من هرگز به دوستانم کار کثیف نمی کنم.
کاندیدا دوباره با رقیبش زمین خورد و کثیف شد.
کمپین آنلاین در حال خراب شدن و کثیف شدن بود.
این خواننده دیشب در باشگاه زمین خورد و کثیف شد و دوباره خبرساز شد.
خوانندگان یک دوتایی پایین و کثیف از اوهایو هستند.
او از کثیف شدن دستانش نمی ترسد.
اگر دستتان کثیف است، بروید و آنها را بشویید.
قفسه هایی پر از کتاب های غبار آلود بود.
It’s absolutely filthy in here.
اینجا کاملا کثیف است
با آن چکمه های گل آلود وارد اینجا نشوید!
soiled nappies/diapers
پوشک / پوشک کثیف
او امیدوار بود که او متوجه سرآستین های پیراهن کثیف او نشود.
یک شلوار جین رنگ آمیزی شده
Everything in the room was incredibly dirty.
همه چیز در اتاق فوق العاده کثیف بود.
filthy
کثیف
grubby
خاک شده
soiled
گل آلود
grimy
ناپاک
muddy
لکه دار
foul
آلوده
mucky
گرد و خاکی
sullied
غول پیکر
polluted
اخم کرد
smudged
ابری
stained
خام
unclean
چرب
dusty
زننده
grotty
خالدار
begrimed
شسته نشده
cloudy
گرانی
cruddy
آغشته شده
greasy
دوده
nasty
مسخره شده
spotted
یخ زده
unwashed
نجس
contaminated
defiled
grungy
smeared
smeary
sooty
befouled
besmirched
icky
impure
تمیز
hygienic
بهداشتی
immaculate
معصوم
spotless
بی عیب
dirtless
بی کثیف
sterile
استریل
ultraclean
فوق العاده تمیز
sanitary
sanitisedUK
sanitisedUK
ضد عفونی شده ایالات متحده
sanitizedUS
بدون لکه
unstained
بی عیب و نقص
flawless
بی لکه
unsullied
ضد زنگ
stainless
استریل شده انگلستان
sterilisedUK
ایالات متحده استریل شده
sterilizedUS
درخشان
gleaming
جیرجیر
squeaky
روشن شد
clarified
تصفیه شده
purified
بدون لک
speckless
بدون خاک
unsoiled
تر و تازه
pristine
غیر آلوده
uncontaminated
عاری از بیماری
dirt-free
بدون میکروب
disease-free
اسپیک و دهانه
germ-free
خوشه و طول
spic-and-span
تمیز جیرجیر
spick-and-span
جیر جیر تمیز
squeaky clean
squeaky-clean