candidate
candidate - نامزد
noun - اسم
UK :
US :
کسی که برای شغلی در نظر گرفته می شود یا در یک انتخابات رقابت می کند
someone who is taking an examination
کسی که امتحان می دهد
کسی یا چیزی که احتمال دارد چیزی را تجربه یا دریافت کند
کسی که برای شغلی در نظر گرفته می شود یا برای انتخاب شدن در رقابت است
someone who is taking an examination
فردی که برای به دست آوردن شغل یا موقعیت انتخابی رقابت می کند
شخص یا چیزی که احتمال دارد چیزی را دریافت یا تجربه کند
کسی که داره امتحان میده
فردی که برای به دست آوردن شغل یا انتخاب شدن در موقعیتی رقابت می کند
شخصی که برای شغل یا موقعیت انتخابی رقابت می کند
داوطلبان باید 5 دقیقه قبل از شروع امتحان پشت میز خود باشند.
من فکر می کنم رید قطعا بهترین نامزد است.
I think Reid is definitely the best candidate.
هیچ یک از سه نامزد محافظه کار که برای اولین بار در این منطقه ایستاده بودند، انتخاب نشدند.
نامزد دموکرات
ما امیدواریم که اطمینان حاصل کنیم که هر نامزد به مسائلی که افراد مسن را تحت تأثیر قرار می دهد توجه داشته باشد.
We hope to ensure that every candidate will have given some consideration to the issues which affect older people.
نام من اندرو فریزر است. من نامزد حزب کارگر شما هستم.
یک نامزد باید اکثریت آرا را کسب کند.
دیگر نامزدها و احزاب آنها از چه می ترسند؟
پایگاه داده های حروف مورد نیاز برای تطبیق کوچکتر هستند، اما تعداد بسیار بیشتری از نامزدهای بالقوه را ارائه می دهند.
Letter databases needed for matching are smaller, but give a much larger number of potential candidates.
هیچ نامزد ریاست جمهوری آینده با عجله به دانشگاه باب جونز باز نخواهد گشت.
برخی از داوطلبان ممکن است یک دوره را انتخاب کنند و مدارک شایستگی را به طور موازی جمع آوری کنند.
او به عنوان نامزد هاکنی ایست ایستاد.
کاندیداها به جای بحث با یکدیگر، اغلب به تک گویی می پرداختند.
افرادی که چندین دکمه سوغاتی می خرند می گویند از کدام نامزد حمایت می کنند.
یک نامزد ریاست جمهوری
یکی از نامزدهای پیشرو برای ریاست جمهوری
او بهترین نامزد برای این شغل است.
او به عنوان نامزد انتخابات محلی شرکت کرد.
این حزب بیش از همیشه نامزدهای خود را معرفی می کند.
برای معرفی/انتخاب نامزد
برای حمایت از یک نامزد (= می گویند که از آنها حمایت می کنید)
داوطلبان مجاز به استفاده از فرهنگ لغت در این آزمون هستند.
We run special revision courses for examination candidates.
ما دوره های تجدیدنظر ویژه ای را برای داوطلبان امتحان برگزار می کنیم.
کاندیدای مدرک کارشناسی ارشد
تیم ما امسال کاندیدای اصلی سقوط است.
پدر شما یک کاندید واضح برای حمله قلبی است.
او یک کاندیدای احتمالی برای ارتقاء است.
این نامزد اصلی بهترین فیلم سال است.
سازمان ما پنج نامزد در انتخابات معرفی می کند.
نامزدهای احتمالی پارلمان هفته گذشته با رهبران احزاب دیدار کردند.
او تصمیم گرفت به عنوان نامزد در انتخابات محلی شرکت کند.
او تنها نامزد این پست بود.
نامزد موفق به زبان فرانسه و آلمانی مسلط خواهد بود.
هیچ نامزد مناسبی برای این سمت وجود نداشت.
ما اکثر کاندیداها را به عنوان نامناسب رد کردیم.
این حزب قصد دارد در انتخابات عمومی آینده نامزد خود را معرفی کند.
تعداد زیادی نامزد برای این شغل وجود داشت.
سه نامزد در انتخابات حضور دارند.
وزارت انگلیسی کاندیدای احتمالی برای کاهش کارکنان است.
داوطلبان باید نام خود را در صفحه بالای برگه امتحانی بنویسند.
سه نامزد برای کلانتری در حال رقابت هستند.
او آخر هفته نامزدی خود را برای فرمانداری اعلام کرد.
او بسیار مورد توجه است و مطمئناً از او به عنوان یک نامزد بالقوه یاد شده است.
نامزد موفق/ناموفق
contender
مدعی
applicant
درخواست کننده
aspirant
مشتاق
contestant
شرکت کننده
امکان پذیری
suitor
خواستگار
رقیب
runner
دونده
applier
اعمال کننده
campaigner
مبارز
claimant
ورودی
entrant
منتظر
expectant
امیدوار کننده
hopeful
جویای کار
job-seeker
ممکن است
چشم انداز
جوینده
seeker
مصاحبه شونده
interviewee
فرضی
postulant
مناقصه گزار
solicitant
دست دادن
bidder
متقاضی کار
handshaker
شکارچی کار
job applicant
جویای دفتر
job-hunter
کارمند آینده نگر
office-seeker
جانشین
prospective employee
درج کردن
successor
اسب سیاه
write-in
انتخاب ممکن