choice
choice - انتخاب
noun - اسم
UK :
US :
اگر حق انتخاب دارید، می توانید بین چند چیز یکی را انتخاب کنید
طیف افراد یا چیزهایی که می توانید از بین آنها انتخاب کنید
شخص یا چیزی که کسی انتخاب می کند
یکی از کارهایی که می توانید در یک موقعیت خاص انجام دهید
یکی از دو یا چند راه برای انجام کاری
چیزی یا کسی که انتخاب شده است
گروه کوچکی از بهترین چیزها که از یک گروه بزرگتر انتخاب شده اند
غذای انتخابی کیفیت بسیار خوبی دارد
an act or the possibility of choosing
یک عمل یا امکان انتخاب
طیفی از چیزهای مختلف که می توانید از بین آنها انتخاب کنید
شخص یا چیزی که انتخاب شده یا قابل انتخاب است
با کیفیت بالا
عمل انتخاب؛ یک تصمیم
حق انتخاب یا امکان انتخاب
طیف وسیعی از چیزهای مختلف را می توانید انتخاب کنید
طیف وسیعی از چیزهای مختلف که برای انتخاب در دسترس هستند
محبوب ترین یا رایج ترین انتخاب برای یک هدف خاص
انتخاب شده توسط شما
کیفیتش خیلی خوبه و ارزش داره
انتخاب طعمه در سراسر محدوده جغرافیایی خود، Nucella lapillus گونه های طعمه را انتخاب می کند.
با این حال، ما همیشه در مورد کاری که انجام میدهیم یک انتخاب داریم - هیچکس ما را مجبور به انجام اشتباه نمیکند.
In the case of automobiles, you have a choice of valuation methods, and choosing the wrong one can be costly.
در مورد خودروها، شما یک انتخاب از روش های ارزش گذاری دارید و انتخاب اشتباه می تواند هزینه بر باشد.
او می گوید با انتخاب خود در خیابان زندگی می کند.
انتخاب سختی بود، اما در نهایت تصمیم گرفتیم که هانا باید جایزه را داشته باشد.
مدرسه خوب به نظر می رسد، اما انتخاب رشته های زیادی وجود ندارد.
بیماران خواستار انتخاب بیشتری در نوع درمان هستند.
سلست با نمرات بالا و مهارت های ورزشی خود، کالج های خود را انتخاب کرد.
ماریا از انتخاب خود بسیار راضی بود.
از انتخاب دوستانش خوشم نمی آید.
Micky Burns from the players' union advises and assists on the options to help them make informed choices about their futures.
میکی برنز از اتحادیه بازیکنان در مورد گزینههایی که به آنها کمک میکند تا انتخابهای آگاهانهای درباره آیندهشان داشته باشند، توصیه میکند و به آنها کمک میکند.
یک فروشگاه عمومی کوچک در شهر وجود دارد، اما فکر نمی کنم انتخاب زیادی وجود داشته باشد.
ما با انتخاب سختی روبرو هستیم.
زنان مجبور به انتخاب بین خانواده و شغل می شوند
هدف ما این است که به دانش آموزان کمک کنیم تا انتخاب های شغلی آگاهانه تری داشته باشند.
من مطمئن هستم که شما انتخاب درستی کرده اید.
منابع محدود هستند و باید بین اولویت ها و نیازهای رقابتی انتخاب شود.
طیف گسترده ای از انتخاب ها برای شما باز است.
اگر حق انتخاب داشتم از فردا دست از کار میکشم.
چاره ای جز رفتن نداشت (= این تنها کاری بود که از دستش بر می آمد).
او این کار را انجام می دهد. او حق انتخاب زیادی ندارد، نه؟
This government is committed to extending parental choice in education.
این دولت متعهد به گسترش انتخاب والدین در آموزش است.
After a delicious meal with free wine the choice is yours: a quiet drink in the bar the late night disco or a stroll along the beach beneath a starry sky.
بعد از یک غذای خوشمزه با شراب رایگان، انتخاب با شماست: یک نوشیدنی آرام در بار، دیسکوی آخر شب یا قدم زدن در امتداد ساحل در زیر آسمان پرستاره.
Sandy had to tell his tale in halting Italian. Since Franco spoke no English, he had no choice in the matter.
سندی مجبور شد داستان خود را در توقف ایتالیایی تعریف کند. از آنجایی که فرانکو انگلیسی صحبت نمی کرد، در این مورد چاره ای نداشت.
این رنگ اولین انتخاب من نبود.
او انتخاب واضحی برای این شغل است.
هاوایی همچنان یک انتخاب محبوب برای سفر در تعطیلات زمستانی است.
او انتخاب من به عنوان مدیر نخواهد بود.
من از انتخاب دوستانش خوشم نمی آید (= افرادی که او به عنوان دوستان خود انتخاب می کند).
منو انتخاب خوبی از دسرها دارد.
انتخاب رنگ زیادی وجود نداشت.
نمی توانم تصمیم بگیرم. انتخاب خیلی زیاد است
من به دلخواه آنجا نمی روم.
من با انتخاب به این بار نمی آمدم!
این نرم افزار انتخابی برای استفاده تجاری است.
جایزه اول یک وعده غذایی دو نفره در رستوران مورد نظر شما خواهد بود.
همانطور که می بینم ما دو گزینه داریم…
دانشجویان این امکان را دارند که در سال دوم خود در خارج از کشور تحصیل کنند.
شما می توانید به صورت نقدی به صورت هفتگی یا با چک ماهانه پرداخت کنید: این دو گزینه هستند.
ما باید طیف وسیعی از احتمالات را بررسی کنیم.
The possibilities are endless.
امکانات بی پایان هستند.
There are two main reasons why I think it’s the best option: first there's the cost and second the quality.
دو دلیل اصلی وجود دارد که به نظر من بهترین گزینه است: اول، هزینه و دوم، کیفیت.
من فکر می کنم / معتقدم که این کار درستی است زیرا به همه فرصت مناسبی می دهد.
گزینه
جایگزین
انتخاب
امکان پذیری
ترجیح
مسیر
اختیار
discretion
آرزو کردن
اراده
volition
میل
انتخابات
دروترها
تمایل
druthers
آزادی
inclination
ذهن
liberty
لذت
دوست داشتن
امکان دیگر
liking
یک امکان دیگر
دوره عمل ممکن
روش دیگری از اقدام
ذخیره
تفننی
reserve
هدف
fancy
سرعت
خواستن
velleity
فرمان
جایگزینی
توسل
substitution
recourse
رد کردن
rejectee
مردود