selection

base info - اطلاعات اولیه

selection - انتخاب

noun - اسم

/sɪˈlekʃn/

UK :

/sɪˈlekʃn/

US :

family - خانواده
selector
انتخابگر
selectivity
گزینش پذیری
selective
انتخابی
select
انتخاب کنید
selectively
به طور انتخابی
google image
نتیجه جستجوی لغت [selection] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • She took a long time to make her selection.


    او زمان زیادی را صرف انتخاب خود کرد.

  • The final team selection will be made tomorrow.


    انتخاب نهایی تیم فردا انجام خواهد شد.

  • the random selection of numbers


    انتخاب تصادفی اعداد


  • معیارهای انتخاب


  • فرآیند انتخاب

  • Artists are chosen by a selection committee.


    هنرمندان توسط کمیته انتخاب انتخاب می شوند.

  • Jury selection in the cases is due to begin next week.


    انتخاب هیئت منصفه در پرونده ها قرار است هفته آینده آغاز شود.

  • her selection for the England squad


    انتخاب او برای تیم ملی انگلیس

  • his unexpected selection as party leader


    انتخاب غیرمنتظره او به عنوان رهبر حزب

  • A selection of readers' comments is published below.


    منتخبی از نظرات خوانندگان در زیر منتشر شده است.

  • The orchestra played selections from Hollywood musicals.


    ارکستر منتخبی از موزیکال های هالیوود را نواخت.

  • The showroom has a wide selection of kitchens.


    این نمایشگاه دارای طیف گسترده ای از آشپزخانه ها است.

  • The wine selection isn't bad.


    انتخاب شراب بد نیست

  • Natural selection is a key element of Darwin's theory of evolution.


    انتخاب طبیعی عنصر کلیدی نظریه تکامل داروین است.

  • Selection is based on standards of quality.


    انتخاب بر اساس استانداردهای کیفیت است.

  • She hopes to win selection for the Olympic 800 metres team.


    او امیدوار است که در انتخابی برای تیم المپیک 800 متر قهرمان شود.


  • انتخاب او به عنوان نامزد حزب سبز


  • انتخاب دقیق مصالح ساختمانی


  • شما باید یک فرآیند انتخاب سخت را طی کنید.

  • She’s the obvious choice for the job.


    او انتخاب واضحی برای این شغل است.

  • Which one’s your favourite?


    کدام یک مورد علاقه شماست؟

  • Tastes and preferences vary from individual to individual.


    سلایق و ترجیحات از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

  • A selection of reader’s comments are published below.


    او انتخاب او برای بهترین بازیگر زن بود.

  • She was his pick for best actress.


    کاتالوگ شامل گزیده ای از اشعار اوست.

  • The catalogue includes a selection of his poetry.


    ما با یک انتخاب تصادفی از نوجوانان مصاحبه کردیم.

  • We interviewed a random selection of teenagers.


    منتخبی از آهنگ های موزیکال معروف

  • a selection of hits from well-known musicals


    وب سایت آنها دارای مجموعه ای بزرگ از عکس ها است.

  • Their website features a large selection of photographs.


    ما انتخاب گسترده ای از محصولات را ارائه می دهیم.

  • We offer a broad selection of products.


    در این فروشگاه مجموعه خوبی از رنگ ها را خواهید یافت.

  • You'll find a good selection of paints at this store.


    موفقیت با انتخاب دقیق پروژه ها به دست می آید.

  • Success is achieved by the careful selection of projects.


synonyms - مترادف

  • انتخاب


  • گزینه


  • ترجیح


  • تصمیم گیری


  • عزم

  • determination


    شرط

  • bet


    انتخاب کردن

  • choosing


    زنگ زدن


  • نامزد


  • انتخابات


  • چیدن

  • picking


    chosen

  • selecting


    جایگزین

  • chosen


    نامزدی


  • مورد علاقه انگلستان


  • مورد علاقه ایالات متحده

  • favouriteUK


    گفتن

  • favoriteUS


    وضوح

  • say


    مسیر


  • اختیار

  • way


    نتیجه

  • discretion


    انتخاب اول


  • دوره عمل


  • دروترها

  • nominee


    حکم می کند


  • قضاوت ایالات متحده

  • druthers


    اراده

  • ruling


    قضاوت انگلستان

  • judgmentUS


  • volition


  • judgementUK


antonyms - متضاد
  • rejectee


    مردود

  • refusal


    امتناع

  • rejection


    طرد شدن

  • expulsion


    اخراج

  • dismissal


    تخلیه

  • discharge


    شلیک کردن

  • firing


    توپ سیاه

  • dismission


    پایان

  • blackballing


    تمام کردن

  • end



لغت پیشنهادی

admonitions

لغت پیشنهادی

lengthens

لغت پیشنهادی

insure