wonderful

base info - اطلاعات اولیه

wonderful - فوق العاده

adjective - صفت

/ˈwʌndərfl/

UK :

/ˈwʌndəfl/

US :

family - خانواده
wonder
تعجب
wonderment
شگفتی
wondrous
شگفت انگیز
wonderfully
به طرز شگفت انگیزی
google image
نتیجه جستجوی لغت [wonderful] در گوگل
description - توضیح
  • making you feel very happy


    باعث می شود شما احساس بسیار خوشحالی کنید


  • باعث می شود کسی یا چیزی را بسیار تحسین کنید


  • فوق العاده خوب

  • At the Dispensary the doctors and nurses are wonderful.


    در Dispensary پزشکان و پرستاران فوق العاده هستند.

  • The southwest tower is a wonderful instance of late Gothic work.


    برج جنوب غربی نمونه شگفت انگیزی از آثار گوتیک پسین است.

  • Little Billy waved back and laughed and thought how wonderful it all was.


    بیلی کوچولو با دست تکان داد و خندید و فکر کرد که چقدر همه چیز فوق العاده است.

  • You're lucky you have such wonderful kids.


    شما خوش شانسید که چنین بچه های فوق العاده ای دارید.

  • Then my dear Summerlee, it is that most wonderful of devices: a perpetual motion machine!


    سپس، سامرلی عزیز، این فوق‌العاده‌ترین دستگاه است: یک دستگاه حرکت دائمی!

  • In others central research laboratories produce wonderful results which are of no use to the business.


    در برخی دیگر، آزمایشگاه‌های تحقیقاتی مرکزی نتایج شگفت‌انگیزی تولید می‌کنند که هیچ فایده‌ای برای کسب‌وکار ندارند.

  • I always had a wonderful time when we went, and not just because I was with Lois.


    وقتی می رفتیم همیشه اوقات فوق العاده ای داشتم و نه فقط به این دلیل که با لوئیس بودم.

  • It reminds me of those wonderful times when a play comes together and it is larger than its individual parts.


    این من را به یاد آن زمان‌های شگفت‌انگیز می‌اندازد که یک نمایشنامه در کنار هم قرار می‌گیرد و از تک تک قسمت‌های آن بزرگ‌تر است.

  • It's wonderful to have something ancient returned to use.


    این فوق العاده است که چیزی قدیمی برای استفاده بازگردانده شود.

example - مثال

  • این یک فرصت عالی برای سرمایه گذاری در بازارهای جدید است.

  • The builders have done a wonderful job here.


    سازندگان اینجا کار فوق العاده ای انجام داده اند.

  • It's wonderful to see you!


    دیدن شما فوق العاده است!

  • It's so wonderful that you can all come!


    این خیلی عالی است که همه شما می توانید بیایید!

  • You've all been absolutely wonderful!


    همه شما فوق العاده بودید!

  • a wonderful experience/place/day/book


    یک تجربه / مکان / روز / کتاب فوق العاده


  • یک سورپرایز واقعا فوق العاده


  • یک شخص واقعا فوق العاده

  • We had a wonderful time last night.


    دیشب خیلی خوش گذشت.

  • The organization is doing wonderful things for the community.


    این سازمان کارهای فوق العاده ای برای جامعه انجام می دهد.

  • the strange and wonderful world of Chinese ghost stories


    دنیای عجیب و شگفت انگیز داستان های ارواح چینی

  • to look/sound/feel wonderful


    به نظر / صدا / احساس فوق العاده


  • خیلی خوب می شد اگر بتوانید آنجا باشید.


  • این فوق العاده است که وقتی مجبور هستید می توانید انجام دهید.

  • It's wonderful what a little flattery will do.


    این فوق العاده است که یک چاپلوسی کوچک چه می کند.

  • The weather was absolutely wonderful.


    هوا کاملاً فوق العاده بود.

  • Note the wonderful skill in these sculpted hands and faces.


    به مهارت فوق العاده این دست ها و صورت های حجاری شده توجه کنید.

  • She's a truly wonderful person.


    او واقعاً یک شخص فوق العاده است.

  • Winning first prize is a wonderful achievement.


    بردن جایزه اول یک دستاورد فوق العاده است.

  • It was a wonderful feeling to be arriving home again.


    احساس فوق العاده ای بود که دوباره به خانه رسیدم.

  • What a lovely day! (= the weather is very good)


    چه روز دوست داشتنی! (= هوا خیلی خوبه)

  • It’s been lovely having you here.


    حضور شما در اینجا بسیار خوب است.

  • a delightful little fishing village


    یک دهکده ماهیگیری کوچک دلپذیر

  • He's a wonderful cook.


    او آشپز فوق العاده ای است.

  • Did you know that Daryl's getting married? No I didn't. How wonderful!


    آیا می دانستی که داریل در حال ازدواج است؟ نه، من این کار را نکردم. چقدر عالی!

  • We had a wonderful time in Italy last summer.


    تابستان گذشته لحظات فوق العاده ای را در ایتالیا سپری کردیم.

  • Becoming a father was the most wonderful experience of my life.


    پدر شدن شگفت انگیزترین تجربه زندگی من بود.

  • I took a vacation and feel wonderfully rested.


    من به تعطیلات رفتم و احساس آرامش فوق العاده ای می کنم.

synonyms - مترادف
  • astonishing


    عجیب


  • حیرت آور


  • خارق العاده


  • باور نکردنی

  • wondrous


    شگفت انگیز

  • astounding


    حیرت انگیز

  • awesome


    عالی

  • breathtaking


    مهیج


  • قابل توجه

  • awe-inspiring


    هیبت انگیز

  • enthralling


    فریبنده


  • هیجان انگیز

  • glorious


    با شکوه

  • blissful


    سعادتمند

  • captivating


    جذاب

  • charming


    الهی

  • divine


    نمایشی


  • مسحور کننده

  • enchanting


    بهشتی

  • heavenly


    جادویی

  • magical


    شگفت انگیز انگلستان

  • majestic


    شگفت انگیز ایالات متحده

  • marvellousUK


    معجزه آسا

  • marvelousUS


    خاص

  • miraculous


    دیدنی و جذاب - تماشایی

  • prodigious


    باشکوه


  • سرسام آور

  • spectacular


    شگفت آور

  • splendorous


  • staggering


  • startling


antonyms - متضاد

  • آشنا


  • مشترک


  • معمولی

  • customary


    مرسوم


  • طبیعی

  • plain


    جلگه


  • منظم


  • استاندارد


  • معمول


  • حوصله سر بر

  • boring


    کدر

  • dull


    روال


  • موجودی


  • میانگین


  • پیش پا افتاده

  • banal


    ملایم

  • bland


    عادی

  • commonplace


    خشک


  • دلگیر

  • drab


    هر روز

  • dreary


    انتظار می رود


  • عمومی

  • expected


    زمزمه

  • generic


    ناچیز

  • humdrum


    یکنواخت

  • insignificant


    دنیوی

  • monotonous


    قابل پیش بینی

  • mundane


    اجرا شده از آسیاب

  • predictable


    خسته کننده

  • run-of-the-mill


  • tedious


لغت پیشنهادی

brownout

لغت پیشنهادی

mapping

لغت پیشنهادی

insensitivity