instance
instance - نمونه، مثال
noun - اسم
UK :
US :
فوری
فورا
به صورت آنی
---
نمونه ای از یک نوع موقعیت خاص
برای مثال زدن چیزی
یک موقعیت، رویداد یا واقعیت خاص، به ویژه نمونه ای از چیزی که به طور کلی اتفاق می افتد
یک موقعیت، رویداد یا واقعیت خاص
یکی دیگر از موارد رک گویی چارلز حمله او به انتخاب همسر خواهرش بود.
این سه مورد نمونه هایی از تمدنی هستند که بر روی میراث خود کار می کند و به ندرت به طور کامل آشکار می شود.
These three cases are instances of a civilization working over its own heritage something rarely brought fully to light.
اما در اینجا گلدینگ افراطی ترین نمونه را ارائه می دهد که چگونه ممکن است غم انگیز باشد.
برای مثال، افزایش از 7000 به 8000 برابر با افزایش 14.3 درصدی بود.
به عنوان مثال، محققان پیوندهای شگفت انگیزی را بین تیلور و تعدادی از شخصیت های ادبی یافته اند.
برای مثال، سیاست مالی به طور قابل ستایشی سخت است. هیچ نشانهای از هیچ حرکتی از سوی دولت برای رشد وجود ندارد.
Fiscal policy for instance is commendably tight; there are no signs of any government-led dash for growth.
الیزابت این را گفته بود و او، مانند بسیاری از موارد، بی سر و صدا حق داشت.
مجموعهای از اصول را تشریح میکرد و نحوه عملکرد آنها را در موارد خاص نشان میداد.
بنابراین، بهجای هر نظریهای درباره تمدنها، اگر بخواهیم بفهمیم تمدن چیست، باید مصادیق واقعی را مطالعه کنیم.
Rather than any theory of civilizations, therefore we must study real instances if we wish to understand what civilization is.
کت و شلوار خاکستری در برخی موارد با شلوار و صندل صورتی جایگزین شده است.
برخی از مصرف کنندگان اکستازی واقعاً مرده اند، اما چنین مواردی بسیار نادر است.
این گزارش به تعدادی از موارد بی عدالتی اشاره می کند.
او به دو مورد از گرفتن پول از تالار اعتراف کرد.
چندین مورد از آن اتفاق افتاده است.
در بیشتر موارد، نیازی به درمان بیشتر نخواهد بود.
در موارد نادر، عفونت های ویروسی در مادر ممکن است به جنین منتقل شود.
I would normally suggest taking time off work but in this instance I'm not sure that would do any good.
من معمولاً پیشنهاد میکنم مرخصی از کار داشته باشید، اما در این مورد مطمئن نیستم که این کار فایدهای داشته باشد.
دانشآموزان موارد بسیاری را توصیف کردند که در آن هنگام صحبت کردن در کلاس احساس ناراحتی میکردند.
این یکی از معدود مواردی است که کارگردان موفق نمی شود.
به عنوان مثال، اگر یکی از کارکنان را در حال دزدی بیابید، چه می کنید؟
به عنوان مثال، قتل، سرقت های کوچک و فرار مالیاتی، همگی انگیزه ها و پیامدهای متفاوتی دارند.
در مرحله اول به پلیس اطلاع دهید و سپس با شرکت بیمه خود تماس بگیرید.
در وهله اول، نامه ای از کارفرمای شما ممکن است تنها چیزی باشد که نیاز دارید.
میشه یه مثال بزنی که منظورت چیه؟
در برخی موارد افراد مجبور شده اند چندین هفته برای قرار ملاقات منتظر بمانند.
The aquarium has some interesting specimens of unusual tropical fish.
این آکواریوم چند نمونه جالب از ماهی های گرمسیری غیر معمول دارد.
آمارها گویای واضح نکته ای است که من سعی می کنم بیان کنم.
ما مواردی از افرادی داشتهایم که احساس نمیکردند ارزش گزارش یک جرم را دارد.
هنوز موارد بی شماری وجود دارد که زنان برای انجام کارهای مشابه مردان دستمزد کمتری دریافت می کنند.
Experts cite the country as an instance where human rights violations could lead to international intervention.
کارشناسان از این کشور به عنوان نمونه ای یاد می کنند که نقض حقوق بشر می تواند به مداخله بین المللی منجر شود.
اطلاعات بیشتر برای تعیین پاسخ صحیح در هر مورد مورد نیاز است.
I cannot recall any other instance in modern times in which a huge and mighty state crumbled to dust.
من نمی توانم هیچ مورد دیگری را در دوران مدرن به یاد بیاورم که در آن یک دولت عظیم و قدرتمند به خاک تبدیل شود.
در یک مورد، تلفن های همراه چند نفر به سرقت رفتند.
ترسیم قیاس همیشه مفید نیست، اما در این مثال مفید است.
آمریکای شمالی بارزترین نمونه از سکونت گاه های اروپایی را در مقیاس بزرگ ارائه می دهد.
موارد مستند زیادی از هیستری جمعی وجود دارد.
This instance shows how important it is to check that the machine is working properly before you use it.
این مثال نشان می دهد که چقدر مهم است که قبل از استفاده از دستگاه بررسی کنید که به درستی کار می کند.
این یک نمونه کلاسیک از نوشته های داستایوفسکی است که در دو سطح عمل می کند.
این نمونه ای از نگرش کلی او به کارمندانش است.
برای مثالی خاص از این مشکل: …
این وب سایت دارای انواع تمرین های تعاملی (مانند بازی های تطبیق، جدول کلمات متقاطع و آزمون ها) است.
The website has a variety of interactive exercises, including matching games, crosswords and quizzes.
این وب سایت دارای انواع تمرین های تعاملی، از جمله بازی های تطبیق، جدول کلمات متقاطع و آزمون ها است.
مثال
illustration
تصویر
exemplar
نمونه
مورد
نمونه سازی
exemplification
نمونه اولیه
specimen
نماینده
prototype
نمونه گیری
مناسبت
sampling
وقوع
سابقه
occurrence
توان
precedent
وضعیت
exponent
مورد معمولی
پرونده نمایندگی
مورد مورد نظر
تاریخچه مورد
مدل
الگو
نمایندگی
paradigm
تظاهرات
استاندارد
تجسم
نمایشگاه
الگو، نمونه اولیه
embodiment
ایده آل
خلاصه
archetype
معیار
epitome
criterion
پنهان شدن
insert
درج کنید
unquote
نقل قول