cite
cite - نقل قول
verb - فعل
UK :
US :
نقل قول
to mention something as an example especially one that supports, proves, or explains an idea or situation
ذکر چیزی به عنوان مثال، به ویژه موردی که ایده یا موقعیتی را پشتیبانی، اثبات یا توضیح می دهد
to give the exact words of something that has been written, especially in order to support an opinion or prove an idea
بیان دقیق کلمات چیزی که نوشته شده است، به ویژه برای تأیید یک عقیده یا اثبات یک ایده
دستور دادن به کسی برای حضور در دادگاه حقوقی
ذکر نام کسی در یک پرونده قضایی
ذکر کسی چون سزاوار ستایش است
to mention something as an example especially in order to support prove or explain what you are saying
ذکر چیزی به عنوان مثال، به ویژه به منظور پشتیبانی، اثبات یا توضیح آنچه می گویید
ذکر چیزی به عنوان دلیلی بر یک نظریه یا دلیلی برای اینکه اتفاقی افتاده است
گفتن یا نوشتن کلماتی که از یک نویسنده یا اثر مکتوب خاص گرفته شده است
to officially name or mention someone or something in a law court or to officially request someone to appear in a court of law
رسماً نام یا ذکر کسی یا چیزی در دادگاه حقوقی یا درخواست رسمی از شخصی برای حضور در دادگاه حقوقی
ستایش عمومی از یک نفر در نیروهای مسلح به دلیل اقدامات شجاعانه او
to mention something as proof for a theory or as a reason why something has happened, or to speak or write words taken from a written work
ذکر چیزی به عنوان دلیلی بر یک نظریه یا دلیلی برای اینکه چیزی اتفاق افتاده است، یا صحبت کردن یا نوشتن کلماتی برگرفته از یک اثر مکتوب
استناد به کلمات شخص دیگری هنگام صحبت یا نوشتن، استفاده از آنهاست
در حقوق، شخص یا سازمانی که مورد استناد قرار می گیرد در دعوای حقوقی نام برده می شود
ستایش عمومی از شخصی به خاطر کاری که شخص انجام داده است
to mention something because it proves an idea explains why something happened, or is an example of what you mean
ذکر چیزی به این دلیل که یک ایده را ثابت می کند، توضیح می دهد که چرا چیزی اتفاق افتاده است، یا مثالی از منظور شماست
بریتانیا اغلب به عنوان نمونه ای از یک قدرت صنعتی رو به افول ذکر می شود.
Davis cites Bureau of Labor projections: more than 1.25 million jobs in these sectors will be created each year through 2006.
دیویس به پیش بینی های دفتر کار اشاره می کند: بیش از 1.25 میلیون شغل در این بخش ها تا سال 2006 هر سال ایجاد خواهد شد.
However Matthew 18:15, cited earlier, tells us that is our responsibility when things are going wrong.
با این حال، متی 18:15، که قبلاً ذکر شد، به ما میگوید که وقتی همه چیز اشتباه میشود، مسئولیت ماست.
این گزارش حاوی جزئیاتی از گاز سمی و نمونه هایی از تصادفات مربوط به آن است.
من می توانم چندین حمله نژادی اخیر را ذکر کنم که حرف من را ثابت می کند.
ماسک، اگرچه یک لیبرال دموکرات وفادار بود، اما با استناد به حق تشکل سیاسی آزاد، مخالفت کرد.
موارد زیادی را می توان ذکر کرد که در آن استراتژی های تجاری از این نوع کاملاً شکست خورده است.
او نمونه هایی از شرکت هایی را ذکر کرد که شهر به جابجایی یا گسترش آنها کمک کرده است.
این روزنامه به نقل از منابع ناشناس گزارش می دهد که این دو شرکت در حال نزدیک شدن به معامله هستند.
هیچ دلیلی برای شک در اطلاعات موجود در مقالات ذکر شده در بالا وجود ندارد.
او دلایل شخصی خود را برای استعفا عنوان کرد.
بانک مرکزی انگلیس برای اولین بار در چهار سال گذشته به نگرانی در مورد تورم اشاره کرده است.
روش آنها مشابه روشهایی است که توسط بسیاری از مطالعات ذکر شده در این گزارش استفاده شده است.
او دلیل از کار افتادن خود را حجم کاری سنگین عنوان کرد.
او هیچ منبع اولیه ای برای ادعاهای خود ذکر نمی کند.
وی به بخشی از سخنان رئیس جمهور اشاره کرد.
او نویسنده ای است که بیشتر در آثارش از او نام برده می شود.
او به دلیل اهانت به دادگاه مورد استناد قرار گرفت.
او در دادگاه طلاق مورد استناد قرار گرفت.
از او به خاطر شجاعت یاد کردند.
هیچکس چیزی در این مورد به من نگفت.
قول دادم دیگه به این موضوع اشاره نکنم.
شاهدان از یک گلوله بزرگ شعله صحبت کردند.
آیا می توانید یک نمونه از زمان وقوع این اتفاق را برای من نقل کنید؟
بیشترین دلایل ذکر شده برای توقف درمان عوارض جانبی بود.
این شبیه به مثال ذکر شده در بالا است.
او به پرونده Leigh v. Gladstone اشاره کرد.
یکی از پزشکان به مرگ یک کودک سه ساله در نتیجه چاقی مفرط اشاره کرد.
این آلبوم اغلب به عنوان نمونه ای از یک آلبوم کامل واقعا عالی ذکر می شود.
او به سه دلیل برای بدهکاری مردم اشاره کرد.
The company cited a 13 percent decline in new orders as evidence that overall demand for its products was falling.
این شرکت کاهش 13 درصدی سفارشات جدید را به عنوان شاهدی بر کاهش تقاضای کلی برای محصولاتش ذکر کرد.
او هر دو T.S. الیوت و ویرجینیا وولف در مقاله خود.
این وکیل به دو مورد مشابه اشاره کرد.
وی به عنوان متهم در پرونده طلاق ذکر شده است.
او از مطالعه این دستگاه ها به عنوان مدرکی برای اثبات خطرناک بودن آنها توسط شرکت یاد کرد.
دانشمندان از این آزمایش به عنوان پشتوانه اصلی خود برای این نظریه یاد می کنند.
اگر تعداد زیادی از نویسندگان را ذکر کنید، خوانندگان تعجب خواهند کرد که آیا شما ایده ای از خودتان دارید یا خیر.
اپراتور معدن با 33 تخلف از استانداردهای ایمنی فدرال ذکر شد.
نقل قول
excerpt
گزیده
extract
استخراج کردن
reproduce
تکثیر
recite
از بر خواندن
adduce
استناد کنند
نمونه، مثال
اشاره
تکرار
abstract
خلاصه
cull
کشتن
ارجاع
کپی 🀄
انتخاب کنید
کپی کردن
glean
چیدن
نمونه در
snippet
قطعه
انتخاب کردن
استخراج
parrot
طوطی
paraphrase
تفسیر
rehash
بازگو کردن
retell
تقلید کنید
برانگیختن
imitate
سرقت ادبی ایالات متحده
elicit
رجوع شود
plagiarizeUS
قرعه کشی
اشاره به
allude to
conceal
پنهان کردن، پوشاندن
انکار
فراموش کردن
insert
درج کنید
گرفتن
withhold
خودداری کنید
gainsay
به دست آوردن
contradict
تناقض دارند
renounce
صرف نظر کردن
refute
رد کردن
repudiate
مخالفت کنند
مخالفت
dissent
چشم پوشی کردن
abjure
سلب مسئولیت
disclaim
اعتراض
انکار کردن
disavow
مخالف بودن
هدف - شی
کنار کشیدن
پس گرفتن