treatment
treatment - رفتار
noun - اسم
UK :
US :
بدرفتاری
درمان نشده
قابل درمان
سوء استفاده - بدرفتاری
کاری که برای درمان کسی که مجروح یا بیمار است انجام می شود
یک روش خاص برای رفتار با کسی یا برخورد با آنها
روشی خاص برای برخورد یا صحبت در مورد یک موضوع
فرآیندی که توسط آن چیزی تمیز، محافظت و غیره می شود
روشی خاص برای برخورد با کسی یا چیزی
فرآیندی که توسط آن چیزی محافظت، تمیز یا ایمن می شود
نحوه برخورد یا رفتار شما با کسی یا چیزی
روشی که چیزی در نظر گرفته و بررسی می شود
استفاده از داروها، ورزش ها و غیره برای درمان یک بیماری یا جراحت
استفاده از داروها، ورزش ها و غیره برای بهبود وضعیت یک بیمار یا مجروح یا برای درمان بیماری
the use of drugs, exercises, etc. to improve the condition of an ill or injured person or to cure a disease
فرآیند قرار دادن ماده ای خاص بر روی چیزی یا قرار دادن آن در فرآیند خاصی به منظور تغییر وضعیت آن
the process of putting a special substance on something or putting it through a special process in order to change its condition
روشی برای رفتار با کسی یا چیزی
راهی برای برخورد با چیزی
فرآیندی که در آن چیزی از آسیب یا پوسیدگی محافظت می شود، تمیز می شود یا ایمن می شود
تشعشعات در حین جابجایی و تصفیه مواد رادیواکتیو و در حین حمل و نقل آنها به سایت های هسته ای منتشر می شود.
Radiation is released during the handling and treatment of radioactive materials and as they are transported to and from nuclear sites.
در مراکز درمانی، ماهیت فردی بیماری مشخص شد.
بسیاری از مورخان از برخورد نادرست این کتاب با نبرد متحیر شدند.
پزشکان در حال آزمایش درمان جدیدی برای افسردگی هستند.
یک دوره درمانی که باید منجر به بهبود وضعیت بیمار شود
با وجود اینکه من دختر رئیس بودم، اما رفتار ترجیحی نداشتم.
او تحت درمان سرطان است.
ما از رفتار دولت با جوانان بی خانمان شوکه شده ایم.
آنجاست که برخورد اجتماعی معاصر با قدرت مشروع استوار است.
There is where the contemporary social treatment of legitimate power rests.
درمان خاص هیپرتونیک به علت تحریک کننده آن بستگی دارد.
هارپر رفتاری را که در زندان با او شده بود توصیف کرد.
پیش از این، Famvir فقط برای درمان شیوع بیماری تایید شده بود.
در برخی کشورها برای درمان بی خوابی یا اضطراب فروخته می شود، اما در ایالات متحده غیرقانونی است.
In some countries it is sold for the treatment of insomnia or anxiety but it is illegal in the United States.
در حال حاضر از سموم طبیعی مانند زهر مار در درمان اختلالات عصبی انسان استفاده می شود.
درمان رودخانه های آلوده
به استثنای بیمارانی که به دلیل وخامت بیماری کنار گذاشته شده بودند، هیچ تفاوت ظاهری در پاسخ به درمان وجود نداشت.
With the exception of patients withdrawn due to deterioration, there were no apparent differences in response to treatment.
این دارو در درمان افسردگی استفاده می شود.
او برای شوک تحت درمان است.
او تحت درمان سرطان بوده است.
او ممکن است مجبور به درمان در خارج از کشور شود.
این نیش ها به ندرت نیاز به درمان دارند.
در پی این حادثه دو راننده به مداوا در بیمارستان نیاز داشتند.
این مرکز برای جوانان معتاد به مواد مخدر درمان می کند.
او به خوبی به درمان پاسخ می دهد.
نیاز به درمان بیمارستانی/پزشکی
هیچ درمان موثری برای این بیماری بسیار عفونی وجود ندارد.
درمان های مختلفی برای این عارضه وجود دارد.
میهمانان در اسپای سلامت طیف وسیعی از درمان های زیبایی را دریافت می کنند.
رفتار وحشیانه با زندانیان سیاسی
مناطق خاصی از شهر برای درمان ویژه مشخص شده اند.
چرا او همیشه از درمان ترجیحی برخوردار است (= رفتاری که بهتر از دیگران است)؟
برخورد شکسپیر با دیوانگی در «شاه لیر»
تصفیه خانه فاضلاب
یک درمان موثر برای پوسیدگی خشک
او در حال درمان برای اعتیاد به کوکائین است.
امدادگران باید برای انجام درمان در محل آموزش بیشتری داشته باشند.
وقتی افسردگی او تشدید شد، تصمیم گرفت به دنبال درمان باشد.
یک داروی گیاهی که در درمان سرگیجه استفاده می شود
داروهای تایید شده برای درمان ایدز
او ممکن است نیاز به درمان بعدی داشته باشد.
درمان حدود شش هفته طول می کشد.
او پس از کسب مدال طلا برای کشورش در المپیک ریو تحت درمان VIP قرار گرفت.
او کاری نکرده بود که مستحق چنین رفتار ظالمانه ای باشد.
رفتار با سربازان اسیر خشن بود.
شما نباید با چنین رفتارهای نامفهومی روبرو شوید.
پیتر به دلیل اینکه رئیس را می شناسد تحت درمان ویژه قرار می گیرد.
همین موضوع توسط کریس ویلسون در آخرین رمانش با برخورد بسیار متفاوتی روبرو می شود.
اهميت دادن
درمان
عمل جراحی
therapeutics
التیامبخش
healing
دارو
وزارتخانه ها
ministrations
پرستاری
nursing
پزشکی
remedy
داروها
cure
مواد مخدر
doctoring
بستری شدن در بیمارستان انگلستان
medicaments
بستری شدن در بیمارستان ایالات متحده
عمل
drugs
نسخه
hospitalisationUK
رژیم
hospitalizationUS
توصیه های پزشکی
مراقبت پزشکی
رژیم غذایی
regimen
دوره دارو
دوره مواد مخدر
توانبخشی
تحلیل و بررسی
بهبود
پادزهر
rehabilitation
درمانی
rehab
antidote
curative
therapeutic