surgery
surgery - عمل جراحی
noun - اسم
UK :
US :
درمان پزشکی که در آن جراح برای ترمیم یا برداشتن چیزی داخل بدن شما را برش می دهد
مکانی که در آن عملیات در بیمارستان انجام می شود
مکانی که در آن پزشک یا دندانپزشک درمان می کند
یک دوره منظم هر روز که افراد می توانند به پزشک یا دندانپزشک مراجعه کنند
یک دوره زمانی خاص که مردم می توانند یک نماینده مجلس را برای بحث در مورد مشکلات ببینند
the treatment of injuries or diseases in people or animals by cutting open the body and removing or repairing the damaged part
درمان جراحات یا بیماری ها در افراد یا حیوانات با بریدن بدن و برداشتن یا ترمیم قسمت آسیب دیده
موقعیتی که یک عمل پزشکی شامل بریدن بدن بر روی شخصی انجام می شود
مکانی که می توانید برای مشاوره یا دریافت درمان از یک پزشک یا دندانپزشک به آنجا بروید
دوره زمانی منظمی که یک فرد می تواند برای مشورت با نماینده مجلس خود ملاقات کند
the treatment of injuries or diseases by cutting open the body and removing or repairing the damaged part or an operation of this type
درمان جراحات یا بیماری ها با بریدن بدن و برداشتن یا ترمیم قسمت آسیب دیده یا عملیاتی از این دست
Br جراحی مطب پزشک است که برای معاینه به آنجا می روید.
شش نفر از این افراد بین 10 تا 60 روز پس از جراحی جان خود را از دست دادند.
رودریگز بیشتر سال گذشته را صرف بازسازی شانه راست خود پس از عمل جراحی کرد.
او پس از تصادف به جراحی اورژانسی نیاز داشت.
او در حال حاضر پس از عمل جراحی روی زانوی راست خود در حال نقاهت است.
بیماران در لیست انتظار برای جراحی قلب
دانشمندان پس از انجام عمل جراحی قلب نوزاد پسری، سویه جدید را در او پیدا کردند.
جراحی قلب
He started the majority of games in the final two months of the season as Clyde Drexler recovered from knee surgery.
او اکثر بازی ها را در دو ماه پایانی فصل آغاز کرد، زیرا کلاید درکسلر پس از عمل جراحی زانو بهبود یافت.
آسیبی که نیاز به جراحی بزرگ دارد
او دقیقا دو دقیقه در عمل جراحی بود.
دکتری که جراحی را روی شات انجام میدهد، دنیز پاتر نام دارد، در قصیدهای برای الهام.
قبل از انجام عمل جراحی، بیماران باید گزینه های مختلف را با پزشک خود در میان بگذارند.
او سال گذشته به دلیل سرطان سینه تحت عمل جراحی قرار گرفت.
major/minor surgery
جراحی بزرگ / جزئی
برای انجام عمل جراحی قلب / زانو / شانه
او نیاز به جراحی روی زانوی چپ خود دارد.
دکتر مجبور شد سر بیمار را جراحی اورژانسی انجام دهد.
She's a specialist in reconstructive and cosmetic surgery.
او متخصص جراحی ترمیمی و زیبایی است.
رئیس جمهور قرار است تحت عمل جراحی کوچکی قرار گیرد تا یک زائده کوچک از دستش خارج شود.
جراحی پزشک / دندانپزشک / دامپزشک
morning/afternoon/evening surgery
جراحی صبح / بعد از ظهر / عصر
surgery hours
ساعت جراحی
آیا امروز عصر جراحی انجام می شود؟
او از ساعت 10 صبح تا 1 بعد از ظهر عمل جراحی را انجام می دهد.
یک جراحی حوزه انتخابیه
او ده سال است که عمل جراحی قلب انجام می دهد.
یکی از تخصص های او جراحی کم تهاجمی است.
او به مدت شش ماه پس از انجام عمل جراحی بزرگ شکم احساس ضعف می کرد.
آنها بحث کردند که آیا بیماران باید هزینه تمام جراحی های انتخابی را بپردازند.
بیمارانی که پس از جراحی تعویض مفصل ران بهبود می یابند
او به جراحی بای پس قلب نیاز دارد.
برادرم در رشته جراحی ادامه تحصیل داد.
دکتر اسمیت امروز در عمل جراحی نیست.
برای گرفتن نسخه باید به جراحی بروم.
I phoned the dentist's surgery and made an appointment for 2.30.
با جراحی دندانپزشک تماس گرفتم و برای ساعت 2.30 وقت گرفتم.
بیمار قلب خود را تحت عمل جراحی قرار داده است.
او پس از عمل جراحی برای برداشتن تومور مغزی بهبود خوبی پیدا کرد.
او در دو سال گذشته سه بار بر روی مچ دست خود عمل کرده است.
اگر ساعت 10.30 به جراحی بیایید، پزشک شما را میبیند.
On Saturday mornings, surgery (= the period of opening of the place where you can go to see your doctor) is from 9.00 to 12.00.
صبح های شنبه، عمل جراحی (= مدت باز شدن مکانی که می توانید برای ملاقات با پزشک خود بروید) از ساعت 9.00 الی 12.00 می باشد.
نماینده مجلس ما هر هفته صبح جمعه یک عمل جراحی انجام می دهد.
او دو سال پیش تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفته بود.
من در حال نقاهت پس از عمل جراحی کمر هستم، بنابراین مدتی طول می کشد تا بتوانم دوباره اسب سواری کنم.
او تحت چندین عمل جراحی قرار گرفته است و نیاز به جراحی بیشتری دارد.
عمل
روش
رفتار
abscission
بریده شدن
aciurgy
طب سوزنی
enucleation
هسته زایی
resection
برداشتن
incision
برش
بخش
op
op
روش پزشکی
surgical procedure
روش جراحی
surgical treatment
درمان جراحی
surgical intervention
مداخله جراحی
biopsy
بیوپسی
فرهنگ
cell removal
حذف سلول
tissue removal
برداشتن بافت
surgical operation
عمل جراحی
جراحی بزرگ
جراحی جزئی
excision