doctor

base info - اطلاعات اولیه

doctor - دکتر

noun - اسم

/ˈdɑːktər/

UK :

/ˈdɒktə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [doctor] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • You'd better see a doctor about that cough.


    بهتر است در مورد آن سرفه به پزشک مراجعه کنید.

  • to ask/consult/visit your doctor


    برای پرسیدن / مشورت / مراجعه به پزشک

  • The doctor prescribed antibiotics.


    دکتر آنتی بیوتیک تجویز کرد.

  • The doctor told me to stay in bed.


    دکتر به من گفت که در رختخواب بمانم.

  • What does your doctor advise?


    دکتر شما چه توصیه ای می کند؟

  • Dr Staples (= as a title/form of address)


    دکتر استیپلز (= به عنوان عنوان/فرم آدرس)

  • He's training to be a doctor.


    او در حال آموزش برای پزشک شدن است.

  • an appointment at the doctor’s


    یک قرار ملاقات در دکتر

  • Why don't you go to the doctor's?


    چرا دکتر نمیری؟

  • a Doctor of Philosophy/Law


    دکترای فلسفه/حقوق

  • Dr Franks (= as a title/form of address)


    دکتر فرانک (= به عنوان عنوان/فرم آدرس)

  • Anyone with a heart condition should consult a doctor before taking non-prescription medication.


    هر فردی که بیماری قلبی دارد باید قبل از مصرف داروهای بدون نسخه با پزشک مشورت کند.


  • اگر در مورد فشار خون خود نگران هستید، از پزشک خود بپرسید.

  • My mother never visited the doctor.


    مادرم هرگز به دکتر مراجعه نکرد.

  • Do doctors prescribe too many antibiotics?


    آیا پزشکان آنتی بیوتیک های زیادی تجویز می کنند؟

  • My doctor recommended that I incorporate soy into my diet.


    دکتر من توصیه کرد که سویا را در رژیم غذایی خود بگنجانم.

  • Doctors diagnosed kidney failure.


    پزشکان نارسایی کلیه را تشخیص دادند.

  • Doctors recommended sea air.


    پزشکان هوای دریا را توصیه کردند.

  • He left the hospital against doctor's orders.


    او بر خلاف دستور پزشک بیمارستان را ترک کرد.

  • The doctor advised me to rest.


    دکتر به من توصیه کرد استراحت کنم.


  • دکتر الان شما را خواهد دید.

  • We called the doctor immediately.


    بلافاصله با دکتر تماس گرفتیم.

  • Who is your family doctor?


    پزشک خانواده شما کیست؟


  • شما باید در اسرع وقت با پزشک ثبت نام کنید.

  • doctors who practise from home


    پزشکانی که از خانه تمرین می کنند

  • Why won't he go to the doctor?


    چرا دکتر نمیره؟


  • یک پزشک بیمارستان

  • She grew up in a family of medical doctors but became a physicist.


    او در خانواده ای از پزشکان بزرگ شد اما یک فیزیکدان شد.

  • He went to an eye doctor who told him it must be a migraine.


    او پیش چشم پزشک رفت و به او گفت حتما میگرن است.

  • The doctors and nurses restarted his heart.


    پزشکان و پرستاران قلب او را دوباره شروع کردند.

  • the relationship between doctors and patients


    رابطه بین پزشکان و بیماران

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • nondoctor


    غیر پزشک

  • nonphysician


    صبور


لغت پیشنهادی

serene

لغت پیشنهادی

confiscated

لغت پیشنهادی

refunded