degree
degree - درجه
noun - اسم
UK :
US :
a unit for measuring temperature. It can be shown as a symbol after a number. For example 70° means 70 degrees
یک واحد برای اندازه گیری دما می توان آن را به عنوان نماد پس از یک عدد نشان داد. مثلاً 70 درجه یعنی 70 درجه
a unit for measuring the size of an angle. It can be shown as a symbol after a number. For example 18° means 18 degrees
واحدی برای اندازه گیری اندازه یک زاویه می توان آن را به عنوان نماد پس از یک عدد نشان داد. مثلا 18 درجه یعنی 18 درجه
سطح یا مقدار چیزی
a course of study at a university or college or the qualification that is given to you when you have successfully completed the course
دوره تحصیلی در دانشگاه یا کالج، یا مدرکی که پس از اتمام موفقیت آمیز دوره به شما داده می شود.
(الف) مقدار یا سطح چیزی
any of various units of measurement especially of temperature or angles, usually shown by the symbol ° written after a number
هر یک از واحدهای اندازه گیری مختلف، به ویژه دما یا زاویه، که معمولاً با علامت ° که بعد از یک عدد نوشته می شود نشان داده می شود
a course of study at a college or university or the qualification given to a student after he or she has completed his or her studies
دوره تحصیلی در کالج یا دانشگاه یا مدرکی که پس از اتمام تحصیل به دانشجو داده می شود.
با یک عدد ترتیبی برای نشان دادن جدی بودن چیزی استفاده می شود
مقدار یا سطح چیزی
یک واحد اندازه گیری دما که اغلب با علامت ° که بعد از یک عدد نوشته می شود نشان داده می شود
واحد اندازه گیری زاویه ها که اغلب با علامت ° که بعد از یک عدد نوشته می شود نشان داده می شود
یک توان (= عددی که نشان می دهد یک عدد دیگر باید چند بار در خودش ضرب شود)
درجه یک تک جمله مجموع توان در یک عبارت ریاضی است.
یک درجه از یک چند جمله ای بزرگترین توان در یک عبارت ریاضی است.
the level of achievement recognized for a student who has completed a course of study at a college or university
سطح موفقیت شناخته شده برای دانش آموزی که دوره تحصیلی خود را در کالج یا دانشگاه گذرانده است
دیشب دمای هوا به 27 درجه رسید.
مگی در حال تحصیل در رشته روانشناسی است.
رویای او این است که در رشته علوم کامپیوتر مدرک بگیرد و سپس شغلی با درآمد بالا پیدا کند.
کوهن دارای مدرک علوم سیاسی از دانشگاه شیکاگو است.
The flexibility introduced into the system by the carriers means that each group is able to operate with a degree of autonomy.
انعطافپذیری وارد شده به سیستم توسط حاملها به این معنی است که هر گروه میتواند با درجهای از استقلال عمل کند.
او هرگز مدرک پیشرفته خود را به پایان نرساند و همیشه در شرف از دست دادن شغل خود به عنوان کمکی بود.
بهترین دریاچه های قزل آلای قهوه ای اسکوری برای رسیدن به سطح مناسبی از تناسب اندام نیاز دارند.
There is a large degree of mobility among public accountants, management accountants, and internal auditors.
تحرک زیادی در بین حسابداران عمومی، حسابداران مدیریت و حسابرسان داخلی وجود دارد.
مدرک حقوق
Not all of these subjects, however may necessarily be acceptable as admission requirements for particular degree courses or particular faculties.
با این حال، همه این موضوعات ممکن است لزوماً به عنوان شرایط پذیرش برای دوره های تحصیلی خاص یا دانشکده های خاص قابل قبول نباشند.
وضعیت به دست آمده در نتیجه درجاتی از اقدام و انتخاب هدفمند وارد می شود.
And somehow-not solely by osmosis, either-we began acquiring that degree of skill and energy and initiative of quick intelligence.
و به نوعی - نه تنها با اسمز - ما شروع به کسب آن درجه از مهارت و انرژی و ابتکار هوش سریع کردیم.
جامعه بیکاری تا چه حد مقصر است؟
اما آیا واقعاً این برنامهها راه رسیدن به مدرک چهار ساله را باز نگه میدارند؟
آب در دمای 32 درجه فارنهایت (32 درجه فارنهایت) یا صفر / صفر درجه سانتیگراد (0 درجه سانتیگراد) یخ میزند.
پیش بینی می شود دمای هوا به زیر 2 درجه برسد.
دمای هوای آخر هفته گذشته به 40 درجه رسید.
زاویه نود درجه (90 درجه)
شغل او به مهارت بالایی نیاز دارد.
این داستان پیش از این چندین بار روی صحنه رفته است، با درجات مختلف موفقیت.
تا حدی با شما موافقم
واکنش به تصمیم او تا حدی قابل پیش بینی بوده است.
این انتقادات، تا حدی (= تا حدی)، کاملاً مستدل هستند.
والدین تا چه حد می توانند مسئول رفتار کودک باشند؟
بیشتر موسیقی پاپ، کم و بیش تحت تأثیر بلوز است.
برادرم فوق لیسانس از هاروارد دارد.
او در حال تحصیل در رشته بیوشیمی است.
یک دوره چهار ساله درجه
an undergraduate/graduate/doctoral degree
مدرک لیسانس / فوق لیسانس / دکترا
مدرک حقوق/پزشکی
امیدوارم مدرک شیمی بگیرم.
او در رشته حقوق تحصیل کرد و سپس به یک شرکت حقوقی پیوست.
قتل در درجه اول (= جدی ترین نوع)
first-degree murder
قتل درجه یک
third-degree (= very serious) burns
سوختگی درجه سوم (= بسیار جدی).
By degrees their friendship grew into love.
دوستی آنها به تدریج به عشق تبدیل شد.
با درجات آهسته، گردش مالی شرکت به هیچ وجه کاهش یافت.
بچه ها صبر او را تا درجه نهم آزمایش کردند.
آب در 100 درجه سانتیگراد می جوشد.
دمای داخل ساختمان در حال سوختن به 600 درجه سانتیگراد تخمین زده می شود.
چرخ را 90 درجه چرخاندم،
قفسه را با زاویه 90 درجه نسبت به دیوار قرار دهید.
اگر آسمان را از طریق 360 درجه مطالعه کنید، طیف کاملی از رنگ ها را خواهید دید.
دوربین 180 درجه چرخید.
ماشین بر اثر ضربه 180 درجه چرخیده بود.
مرحله
اندازه گرفتن
وسعت
مقطع تحصیلی
میزان
مقیاس
gradation
درجه بندی
دامنه
تناسب، قسمت
کیفیت
quantity
تعداد
نسبت
محدوده
severity
شدت
اندازه
ambit
نرخ
استاندارد
استحکام - قدرت
تقسیم
فاصله
حد
interval
کالیبر آمریکا
کالیبرUK
magnitude
بعد، ابعاد، اندازه
amplitude
سنج UK
caliberUS
gageUS
calibreUK
سایه
gaugeUK
gageUS
dishonorUS
بی ناموسی آمریکا
dishonourUK
dishonourUK
dullness
کسلی
lethargy
بی حالی
unimportance
بی اهمیتی
کل