place
place - محل
noun - اسم
UK :
US :
یک فضا یا منطقه، به عنوان مثال یک نقطه خاص در یک سطح یا در یک اتاق، ساختمان، شهر، شهر و غیره
خانه یا آپارتمانی که شخصی در آن زندگی می کند
فضایی که کسی می تواند بنشیند ، یا فضایی که می توانید چیزی در آن قرار دهید
نکته ای که در کتاب یا سخنرانی به آن رسیده اید
اگر کسی جایی دارد، این فرصت را دارد که به آنجا برود یا در یک فعالیت شرکت کند
نقش یا جایگاه مهمی که کسی یا چیزی در یک موقعیت یا در جامعه دارد
یک نقطه یا منطقه، به ویژه جایی که شما از آن بازدید می کنید یا برای هدف خاصی استفاده می کنید
مکان دقیقی که کسی یا چیزی در آن است، در رابطه با چیزهای دیگر
یک مکان خاص روی یک خط یا سطح
a place especially a particular kind of place or a place where something happens. Spot sounds rather informal
یک مکان، به ویژه نوع خاصی از مکان، یا مکانی که در آن چیزی اتفاق می افتد. Spot به نظر غیر رسمی می رسد
a place where someone or something is, or where something happens. Location sounds more formal than place
جایی که کسی یا چیزی در آن است یا جایی که اتفاقی می افتد. مکان به نظر رسمی تر از مکان است
a place especially one that will be used for a particular purpose or where something important happened
مکانی، به ویژه مکانی که برای هدف خاصی استفاده می شود، یا جایی که اتفاق مهمی رخ داده است
مکانی که در آن چیزی مانند جلسه، کنسرت، بازی و غیره اتفاق می افتد
جایی که اتفاق بدی مانند تصادف یا جنایت رخ داده است
مکان و ناحیه اطراف آن، جایی که چیزی است یا جایی که اتفاقی می افتد
برای صحبت در مورد مکانی استفاده می شود که دقیقاً مطمئن نیستید کدام مکان است
the place where someone or something is – used especially when you do not know this or do not want to tell people
جایی که کسی یا چیزی در آن قرار دارد - مخصوصاً زمانی که شما این را نمی دانید یا نمی خواهید به مردم بگویید استفاده می شود
قرار دادن چیزی در جایی، به خصوص با دقت
قرار دادن کسی یا چیزی در موقعیتی خاص
برای یافتن شغل یا خانه مناسب برای کسی
ترتیب دادن برای انجام کاری
برای گفتن اینکه فکر می کنید فلان یا چیزی چقدر خوب یا مهم است
درخواست از یک مغازه یا کسب و کار برای تهیه کالا
از یک کارگزار بخواهید که سهام، اوراق قرضه و غیره را برای شما بخرد
if a financial institution acting for a company places its shares, bonds etc they manage to sell them to investors
اگر یک مؤسسه مالی که برای یک شرکت فعالیت می کند، سهام، اوراق قرضه و غیره خود را قرار دهد، آنها را به سرمایه گذاران بفروشد.
اگر سازمانی مانند آژانس کاریابی فردی را در شغلی قرار دهد، برای او شغلی پیدا می کند
ترتیب قرار دادن آگهی در روزنامه
to give a telephone OPERATOR the number of a person you want to speak to so that they can connect you
به اپراتور تلفن شماره شخصی را که می خواهید با او صحبت کنید بدهید تا بتواند شما را وصل کند
to ask a court of law to officially say that a company cannot continue to operate normally because of its financial difficulties
از دادگاه قانونی بخواهد که رسماً بگوید که یک شرکت به دلیل مشکلات مالی نمی تواند به طور عادی به فعالیت خود ادامه دهد
دفتر، کارخانه و غیره که در آن کار می کنید
اتفاق بیفتد، به ویژه پس از برنامه ریزی یا ترتیب
کیف خود را در مکانی امن نگه دارید.
نمی توانم همزمان در دو جا باشم.
آنها چندین تظاهرات را در مکان های عمومی ترتیب دادند.
اتفاقاً در زمان مناسب در مکان مناسب قرار گرفتم.
اینجا همان جایی است که اتفاق افتاده است؟
اینجا مکان خوبی برای پیک نیک خواهد بود.
زمان و مکان برای این سوالات وجود دارد، اما نه در اینجا و اکنون.
اگر به دنبال ارائه دهنده خدمات جدیدی هستید، این لیست مکان خوبی برای شروع است.
من نمی توانم تمام مکان هایی را که در تایلند بازدید کرده ایم به یاد بیاورم.
من قبلاً در یورک زندگی می کردم و هنوز هم به این مکان علاقه دارم.
پلیس محل را جستجو کرد.
بیا از این مکان برویم!
دنبال جایی می گشتیم که غذا بخوریم.
مکانی برای زندگی / اقامت
لطفا نام کامل و تاریخ و محل تولد خود را بنویسید.
این شهر مکان های بسیار خوبی برای غذا خوردن دارد.
جایی برای پارکینگ پیدا نکردم.
کلیساها و سایر مکان های عبادت
معمولاً می توان در محل کارش با او تماس گرفت.
به نظر می رسد هیچ شغل یا محل زندگی ثابتی ندارند.
دستش از سه جا شکست.
رنگ در جاهایی از دیوار جدا می شد.
حمام پا در جاهایی ناهموار است.
او جای خود را با یک نشانک مشخص کرده بود.
ببخشید انگار جایم را گم کرده ام.
تماشاگران در همه جاهای مناسب خندیدند.
فیلم در جاهایی ترسناک است.
این یکی از معدود جاهایی در آثار اوست که در آن به دوران کودکی خود اشاره می کند.
آیا در فرم جایی برای قرار دادن آدرس شما وجود دارد؟
جایی برای امضا و تاریخ در پایین فرم وجود دارد.
پس از اتمام کار آن را در جای خود قرار دهید.
محل
سایت
نقطه
صحنه
تنظیمات
موقعیت
حوزه
منطقه
بخش
منبع
باند
venue
جریان
زمین
locus
طرح
وضعیت
circuit
کره
چمن
مجاورت، همسایگی
محل تقریبی
استقرار
sphere
جایی که
turf
ایستگاه
vicinity
تعیین سطح
whereabouts
locale
locality
emplacement
placement
برداشتن
روشن
پاک کردن
گرفتن
بردن
حمل کردن
پایین آوردن
در آوردن
بیرون بردن
نامرتب
سبد خرید
unclutter
تمیز
cart off
مرتب کردن
خارج کردن
declutter
کنار گذاشتن
extricate
مرتب
حرکت
tidy
جمع کردن
tidy away
تغییر مکان
tidy up
انتقال
جارو کردن
scoop up
نقل مکان
کنار کشیدن
خلاص شدن از شر
تبعید کردن
relocate
لغو کند
banish
abolish