place

base info - اطلاعات اولیه

place - محل

noun - اسم

/pleɪs/

UK :

/pleɪs/

US :

family - خانواده
placement
تعیین سطح
placing
قرار دادن
displacement
جابه جایی
replacement
جایگزینی
displaced
آواره
misplaced
نابجا
replaceable
قابل تعویض
place
محل
displace
جابجا کند
misplace
جایگزین کردن
replace
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [place] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Keep your purse in a safe place.


    کیف خود را در مکانی امن نگه دارید.

  • I can't be in two places at once.


    نمی توانم همزمان در دو جا باشم.

  • They organized several demonstrations in public places.


    آنها چندین تظاهرات را در مکان های عمومی ترتیب دادند.

  • I happened to be in the right place at the right time.


    اتفاقاً در زمان مناسب در مکان مناسب قرار گرفتم.

  • Is this the place where it happened?


    اینجا همان جایی است که اتفاق افتاده است؟

  • This would be a good place for a picnic.


    اینجا مکان خوبی برای پیک نیک خواهد بود.

  • There is a time and place for these questions, but not right here and now.


    زمان و مکان برای این سوالات وجود دارد، اما نه در اینجا و اکنون.

  • If you're looking for a new service provider this list is a good place to start.


    اگر به دنبال ارائه دهنده خدمات جدیدی هستید، این لیست مکان خوبی برای شروع است.

  • I can't remember all the places we visited in Thailand.


    من نمی توانم تمام مکان هایی را که در تایلند بازدید کرده ایم به یاد بیاورم.

  • I used to live in York and I'm still fond of the place.


    من قبلاً در یورک زندگی می کردم و هنوز هم به این مکان علاقه دارم.

  • The police searched the place.


    پلیس محل را جستجو کرد.

  • Let's get out of this place!


    بیا از این مکان برویم!

  • We were looking for a place to eat.


    دنبال جایی می گشتیم که غذا بخوریم.

  • a place to live/stay


    مکانی برای زندگی / اقامت


  • لطفا نام کامل و تاریخ و محل تولد خود را بنویسید.

  • The town has many excellent eating places.


    این شهر مکان های بسیار خوبی برای غذا خوردن دارد.

  • I couldn't find a parking place anywhere.


    جایی برای پارکینگ پیدا نکردم.

  • churches and other places of worship


    کلیساها و سایر مکان های عبادت

  • He can usually be contacted at his place of work.


    معمولاً می توان در محل کارش با او تماس گرفت.

  • They seem to have no fixed employment or place of residence.


    به نظر می رسد هیچ شغل یا محل زندگی ثابتی ندارند.

  • He broke his arm in three places.


    دستش از سه جا شکست.

  • The paint was peeling off the wall in places.


    رنگ در جاهایی از دیوار جدا می شد.

  • The footbath is bumpy in places.


    حمام پا در جاهایی ناهموار است.

  • She had marked her place with a bookmark.


    او جای خود را با یک نشانک مشخص کرده بود.

  • Excuse me I seem to have lost my place.


    ببخشید انگار جایم را گم کرده ام.

  • The audience laughed in all the right places.


    تماشاگران در همه جاهای مناسب خندیدند.

  • The film is scary in places.


    فیلم در جاهایی ترسناک است.

  • This is one of the few places in his work where he mentions his childhood.


    این یکی از معدود جاهایی در آثار اوست که در آن به دوران کودکی خود اشاره می کند.

  • Is there a place on the form to put your address?


    آیا در فرم جایی برای قرار دادن آدرس شما وجود دارد؟


  • جایی برای امضا و تاریخ در پایین فرم وجود دارد.

  • Put it back in its place when you've finished with it.


    پس از اتمام کار آن را در جای خود قرار دهید.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

shocker

لغت پیشنهادی

arbitrators

لغت پیشنهادی

idea