parking

base info - اطلاعات اولیه

parking - توقفگاه خودرو

noun - اسم

/ˈpɑːrkɪŋ/

UK :

/ˈpɑːkɪŋ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [parking] در گوگل
description - توضیح

  • عمل پارک کردن ماشین یا وسیله نقلیه دیگر


  • فضاهایی که می توانید ماشین یا وسیله نقلیه دیگری را در آن جا بگذارید


  • فضایی در خیابان، پارکینگ و غیره که می توان ماشین را در آن جا گذاشت

  • a building for keeping a car in usually next to or attached to a house


    ساختمانی برای نگهداری ماشین، معمولاً در کنار خانه یا متصل به آن


  • ساختمانی در نزدیکی یا زیر یک مکان عمومی که می توان اتومبیل ها را در آن پارک کرد

  • an area where cars can be parked


    منطقه ای که می توان ماشین ها را در آن پارک کرد

  • a building with many levels where cars can be parked


    ساختمانی با سطوح مختلف که می توان ماشین ها را در آن پارک کرد

  • a shelter for a car which has a roof but no sides


    سرپناهی برای ماشینی که سقف دارد اما طرف ندارد


  • منطقه سخت بین خانه یا گاراژ شما و خیابان. که می توانید یک ماشین را روی آن بگذارید


  • ترک یک وسیله نقلیه در یک مکان خاص برای مدت زمان

  • the act of parking or the spaces in which cars are parked


    عمل پارک کردن، یا فضاهایی که خودروها در آن پارک می شوند


  • گاراژ پارکینگ یک ساختمان یا منطقه ای در زیر ساختمان است که می توان ماشین ها را در آن پارک کرد.


  • عمل ترک ماشین در جایی برای مدتی

  • a space or area where vehicles can be left


    فضا یا منطقه ای که می توان وسایل نقلیه را در آن رها کرد

  • There are also 1000 parking spaces.


    همچنین 1000 جای پارک وجود دارد.

  • Parking is available on Lamay Street.


    پارکینگ در خیابان Lamay موجود است.

  • The driver sought out the agreed parking space which was as far away as possible from the canteen and shop complex.


    راننده به دنبال فضای پارکینگ توافق شده بود که تا حد امکان دورتر از غذاخوری و مجموعه مغازه بود.

  • In front of the second dicky are the aforementioned fuel tank selector, cowl flap, cabin heat and air controls and parking brake.


    در جلوی دیک دوم، انتخابگر مخزن سوخت، فلپ کاپ، کنترل‌های حرارت و هوای کابین و ترمز دستی قرار دارند.

  • Should they charge for car parking?


    آیا باید برای پارک ماشین هزینه کنند؟

  • Mr Gould had gone to Mr Hoad's home in Gloucester to collect unpaid fines for parking and car tax.


    آقای گولد به خانه آقای هود در گلاستر رفته بود تا جریمه های پرداخت نشده برای پارکینگ و مالیات خودرو را دریافت کند.

  • The sign said No Parking.


    روی تابلو نوشته شده بود پارکینگ ممنوع.

  • I pull briskly into our room parking space.


    سریع می کشم به فضای پارکینگ اتاقمان.

  • Close to buses, taxis and shops and with ample free street parking.


    نزدیک به اتوبوس ها، تاکسی ها و مغازه ها و با پارکینگ خیابانی رایگان.

  • At least one school has leased a redundant playground to a local factory for off-street day time parking.


    حداقل یک مدرسه یک زمین بازی اضافی را به یک کارخانه محلی برای پارک کردن روزانه در خارج از خیابان اجاره کرده است.

example - مثال
  • There is no parking here between 9 a.m. and 6 p.m.


    اینجا بین ساعت 9 صبح تا 6 بعد از ظهر پارکینگ وجود ندارد.

  • I managed to find a parking space.


    موفق شدم جای پارک پیدا کنم.

  • I got there early to grab a parking spot.


    من زود به آنجا رسیدم تا یک جای پارک بگیرم.

  • I pulled the car over into a parking bay.


    ماشین را به داخل یک پارکینگ کشیدم.

  • a parking fine (= for parking illegally)


    جریمه پارکینگ (= برای پارک غیرقانونی)

  • The hotel is centrally situated with ample free parking.


    این هتل در مرکز قرار دارد و پارکینگ رایگان دارد.

  • parking for 300 cars


    پارکینگ 300 ماشین

  • There is off-street parking at the front of the house.


    در جلوی خانه پارکینگ خارج از خیابان وجود دارد.

  • The town has free on-street parking.


    این شهر دارای پارکینگ رایگان در خیابان است.


  • مردم به افزایش هزینه های پارکینگ خودرو رای ندادند.

  • The hotel has six levels of underground parking.


    این هتل دارای شش طبقه پارکینگ زیرزمینی می باشد.

  • The cost of a residents' parking permit is due to rise.


    هزینه مجوز پارکینگ ساکنان به دلیل افزایش است.

  • The influx of tourists could cause traffic congestion and parking problems.


    هجوم گردشگران می تواند باعث ازدحام ترافیک و مشکلات پارکینگ شود.

  • a parking place/space


    یک جای پارک/فضای پارکینگ

  • He was fined for illegal parking.


    او به دلیل پارک غیرقانونی جریمه شد.

  • Parking fines are given for parking offences/violations.


    جریمه پارکینگ برای تخلفات / تخلفات پارکینگ داده می شود.


  • یک پارکینگ

  • There’s lots of parking available at the theater.


    پارکینگ زیادی در تئاتر وجود دارد.

  • Parking is forbidden in the city centre.


    پارک کردن در مرکز شهر ممنوع است.

  • a no-parking zone


    یک منطقه پارک ممنوع

  • We offer free parking to all members.


    ما به همه اعضا پارکینگ رایگان ارائه می دهیم.

synonyms - مترادف
  • bays


    خلیج ها

  • car parks


    پارکینگ های ماشین

  • places


    مکان ها


  • اتاق


  • فضا

antonyms - متضاد
  • departing


    در حال عزیمت

  • displacing


    جابجایی

  • moving


    در حال حرکت

  • removing


    حذف کردن

  • backing out


    عقب نشینی

لغت پیشنهادی

heightens

لغت پیشنهادی

molds

لغت پیشنهادی

brinjal