cabin
cabin - کابین
noun - اسم
UK :
US :
یک خانه کوچک، به ویژه خانه ای که از چوب در منطقه ای از جنگل یا کوه ساخته شده است
یک اتاق کوچک در یک کشتی که در آن زندگی می کنید یا می خوابید
منطقه ای در داخل هواپیما که در آن مسافران می نشینند یا خلبان در آن کار می کند
خانه ای کوچک و ساده از چوب
یک اتاق کوچک که در آن در یک کشتی می خوابید
منطقه ای که مسافران در هواپیما می نشینند
یک فضای کوچک مجزا برای کار در یک دفتر بزرگتر
a separate space in an aircraft for passengers or for the people operating it or a room on a ship equipped with beds for sleeping
فضای جداگانه در هواپیما برای مسافران یا افرادی که آن را اداره می کنند، یا اتاقی در کشتی مجهز به تخت خواب
یک خانه کوچک و ساده
من برای پنجره های بزرگ کابین و نورگیرها سپرهای طوفانی درست کردم.
تصویر بالا: کابین قایق باریک با تزئینات دقیق.
یک کابین چوبی
هزینه: 1795 دلار و 1995 دلار بسته به انتخاب کابین.
برخی در حال برنامه ریزی برای فرار به کابین های خصوصی هستند.
Royalties earned from the publications have purchased land upon which students have reconstructed cabins and preserved cultural artifacts.
حق امتیازهای به دست آمده از نشریات زمینی را خریداری کرده اند که دانش آموزان در آن کابین ها را بازسازی کرده و آثار فرهنگی را حفظ کرده اند.
ناگهان یکی از جوان ها کیفی را برداشت و وارد کابین خلبان شد!
توده های خاک اره حاصل از تمام کارهای من در پشت کابین خیلی خوب به نظر می رسید که نمی توان آن را هدر داد.
کابین با عرض کامل صاحبش، به اضافه چهار کابین مهمان مساوی، چیدمان منحصر به فرد و دلپذیری به او می دهد.
در کابینم دراز کشیدم و احساس بدبختی دریازدگی داشتم.
کابین درجه یک
یک کابین چوبی
در کابین درجه یک هواپیما به ما صندلی دادند.
دو هفته در کلبه ای در کوه ماندیم.
hut
کلبه
shack
کانکس
shanty
اردوگاه
سنگ شکن
cottage
دهنه
chalet
هر دو
hovel
فاجعه
lodge
هوچ
shed
پناه
bothy
محافظ
whare
سپر
hooch
باخ
hootch
تخت
hutch
کج کردن
hutment
هوک
شبنگ
shieling
خانه
shiel
کابانا
bach
خانه ییلاقی
cot
گهواره
tilt
گونیا
hok
کوهان دار
shebang
کلبه چوبی
اما و بن
cabana
bungalow
crib
gunyah
humpy
log cabin
palace
قصر
villa
ویلا