depending

base info - اطلاعات اولیه

depending - بسته به

N/A - N/A

dɪˈpend

UK :

dɪˈpend

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [depending] در گوگل
description - توضیح
  • present participle of depend


    فاعل فاعل از بستگی دارد

  • to be decided by or to change according to the stated thing


    با توجه به موارد ذکر شده تصمیم گرفته شود یا تغییر کند

  • it is not decided yet


    هنوز تصمیم گیری نشده است

example - مثال
  • Whether or not we go to Mexico for our holiday depends on the cost.


    اینکه ما برای تعطیلات به مکزیک برویم یا نه بستگی به هزینه دارد.

  • I might go to the cinema tomorrow - it depends what time I get home from work.


    من ممکن است فردا به سینما بروم - بستگی دارد چه ساعتی از سر کار به خانه برگردم.

  • Are you going to Emma's party? I don't know it depends - we might be going away that weekend.


    به مهمانی اما می روی؟ نمی دانم، بستگی دارد - ممکن است آخر هفته برویم.

synonyms - مترادف
  • conditional


    مشروط

  • contingent


    وابسته


  • موضوع


  • موقت

  • provisional


    متکی

  • reliant


    موضوع به


  • کنترل شده توسط

  • controlled by


    بر اساس

  • based on


    لولا در

  • hingeing on


    وابسته به


  • استراحت در

  • resting on


    آویزان شدن

  • hanging on


    با تکیه

  • relying


    با احتساب

  • counting


    تنظیم شده توسط

  • regulated by


    بستگی داشتن به


  • مسئول به

  • liable to


    تحت کنترل


  • محدود توسط

  • bound by


    اتفاقی به

  • incidental to


    لوازم جانبی به

  • accessory to


    مشروط به

  • contingent on


    مشروط بر

  • conditional on


    تعیین شده توسط

  • determined by


    متکی بر

  • reliant on


    محدود شده توسط

  • constrained by


    تابع

  • subordinate


    حساب کردن

  • subservient


  • reckoning


  • provisory


antonyms - متضاد

  • مستقل


  • روشن

  • exempt


    معاف


  • رایگان

  • unconditional


    بدون قید و شرط

  • unaffected by


    تحت تأثیر

  • unburdened by


    بدون بار توسط

لغت پیشنهادی

broad-minded

لغت پیشنهادی

mosques

لغت پیشنهادی

gastric