away
away - دور
adverb - قید
UK :
US :
می گفت: کسی از یک مکان یا شخصی خارج می شود یا از یک مکان یا شخصی فاصله می گیرد
به سمتی متفاوت
اگر کسی دور از مدرسه، محل کار یا خانه باشد، آنجا نیست
برای گفتن اینکه فاصله آن تا یک مکان یا چیز چقدر است
اگر رویدادی دو روز، سه هفته و غیره فاصله داشته باشد، پس از گذشت آن مدت زمان رخ خواهد داد
معمولاً می گفت که یک نفر چقدر به دستیابی به چیزی یا تجربه چیزی نزدیک است
داخل یا در یک مکان امن یا محصور
برای نشان دادن ناپدید شدن یا حذف شدن چیزی استفاده می شود
برای تأکید بر اینکه یک عمل ادامه دارد استفاده می شود
می گفت کسی تمام مدت زمان خود را صرف انجام کاری می کند
اگر تیمی خارج از خانه بازی می کند، در زمین بازی یا سالن ورزشی حریف خود بازی می کند
یک بازی یا مسابقه خارج از خانه در زمین یا سالن ورزشی حریف شما انجام می شود
در جای دیگر، یا در مکان، موقعیت یا موقعیت دیگری
در فاصله (از یا از اینجا)
در یا داخل مکان معمولی یا مناسب، به خصوص مکانی که می تواند بسته شود
gradually until mostly or completely gone
به تدریج تا زمانی که عمدتاً یا به طور کامل از بین برود
در آینده
به طور مداوم یا مکرر، یا به صورت شلوغ
یک مسابقه یا بازی خارج از خانه در زمین ورزشی تیم مقابل انجام می شود
در فاصله (از این مکان)
در آینده؛ از حالا
در یا به مکان معمول یا مناسب، به ویژه. یکی که محصور است
continuously or repeatedly or actively
به طور مداوم یا مکرر یا به طور فعال
تمام آب به جوش آمده بود.
عاشقان جوان در شب رقصیدند.
At times, Alvin turned away.
گاهی اوقات، آلوین روی برمی گرداند.
But Thieu Tri declined to bargain and left Percival no choice but to free the dignitaries and sail away.
اما تیو تری از چانه زنی امتناع کرد و برای پرسیوال چاره ای جز آزاد کردن افراد برجسته و حرکت با کشتی نگذاشت.
زنگر گفت که او پاسخ داد که برای رانندگی به عینک خود نیاز دارد.
ماشین به سرعت دور شد.
نزدیکترین روستا حدود 20 مایل دورتر بود.
طعم خیسی گرم را روی زبانش چشید و لبش را لمس کرد و انگشتی خون آلود را برداشت.
ساحل یک مایل دورتر است.
Christmas is still months away.
هنوز چند ماه دیگر به کریسمس باقی مانده است.
رئیس جمهور به خوبی از تظاهرکنندگان دور نگه داشته شد.
ایستگاه چند دقیقه پیاده از اینجا فاصله دارد.
محل اصلی دفن زباله دورتر از شهر منتقل شد.
Go away!
گمشو!
اسباب بازی های خود را کنار بگذارید
نور شدید باعث شد نگاهش را از آن دور کند.
دیروز ده بچه دور بودند.
Sorry he's away.
متاسفم، او دور است.
او یک هفته از کار دور بود.
او هنوز با عصبانیت در حال نوشتن بود که زنگ به صدا در آمد.
آنها به زودی مانند دوستان قدیمی با هم گپ زدند.
آب جوشید.
موسیقی محو شد.
چلسی این شنبه خارج از خانه بازی می کند.
دور از همه این قوانین و مقررات!
یک پیاده روی سریع باید تار عنکبوت را از بین ببرد.
او خیلی دور بهترین بازیکن است.
میخوام فورا ارسال بشه
من دقیقاً به او گفتم که در مورد او چه فکر می کنم.
فوراً انجامش می دهم.
خانم واتسون تا آخر هفته در تعطیلات به سر می برد.
از او دوری کنید
فقط برو و مرا تنها بگذار!
منظره آنقدر وحشتناک بود که مجبور شدم نگاه کنم/برگردم.
سیل اخیر پل عابر پیاده را با خود برده است.
من تمام لباس های قدیمی ام را به خیریه داده ام.
آیا دوست دارید همبرگرتان را در آن بخورید یا بردارید؟
فاصله ایستگاه چقدر است؟
دفتر با ماشین نیم ساعت فاصله دارد.