file

base info - اطلاعات اولیه

file - فایل

noun - اسم

/faɪl/

UK :

/faɪl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [file] در گوگل
description - توضیح
example - مثال

  • یک فایل جعبه

  • A stack of files awaited me on my desk.


    پشته ای از پرونده ها روی میزم منتظر من بود.

  • I keep paper copies of all my invoices in this file.


    من نسخه کاغذی تمام فاکتورهایم را در این فایل نگه می دارم.

  • to create/delete/download/upload a file


    برای ایجاد/حذف/دانلود/آپلود فایل

  • to open/access/copy/save a file


    برای باز کردن/دسترسی/کپی/ذخیره یک فایل

  • a/an PDF/audio/text/image file


    یک فایل PDF/صوتی/متن/تصویر

  • The service converts video files from one format to another.


    این سرویس فایل های ویدئویی را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل می کند.

  • You can transfer and edit files on your smartphone.


    می توانید فایل ها را در گوشی هوشمند خود انتقال و ویرایش کنید.

  • The media player supports a wide variety of file formats.


    پخش کننده رسانه از طیف گسترده ای از فرمت های فایل پشتیبانی می کند.

  • The film is based on real FBI case files.


    این فیلم بر اساس پرونده های واقعی FBI ساخته شده است.

  • secret police files


    پرونده های پلیس مخفی

  • I made a note in his personal file.


    در پرونده شخصی ایشان یادداشت کردم.

  • Your application will be kept on file (= in a file to be used later).


    درخواست شما در فایل (= در یک فایل، برای استفاده بعدا) نگهداری می شود.

  • to have/open/keep a confidential file on somebody


    داشتن/باز کردن/نگه داشتن یک فایل محرمانه در مورد کسی

  • Police have reopened the file (= have started collecting information again) on the missing girl.


    پلیس پرونده دختر گمشده را دوباره باز کرده است (= جمع آوری اطلاعات دوباره آغاز شده است).

  • The politician's handling of flood, infrastructure and education files has been questioned.


    نحوه رسیدگی این سیاستمدار به پرونده های سیل، زیرساخت ها و آموزش زیر سوال رفته است.

  • Use a file to smooth the edge.


    از یک فایل برای صاف کردن لبه استفاده کنید.

  • They set off in file behind the teacher.


    آنها در پرونده پشت سر معلم راه افتادند.

  • They made their way in single file along the cliff path.


    آنها در مسیر صخره به صورت تک فایل راه خود را طی کردند.

  • She closed the file and put it aside.


    پرونده را بست و کنار گذاشت.

  • She went to the filing cabinet and took out a file.


    او به کابینه بایگانی رفت و پرونده ای را بیرون آورد.

  • Some files and papers were taken away by the investigators.


    برخی از پرونده ها و اوراق توسط بازپرس با خود برده شد.

  • In those days, most of us were perfectly happy to keep contact information in desktop card files.


    در آن روزها، اکثر ما از نگهداری اطلاعات تماس در فایل های کارت دسکتاپ کاملاً خوشحال بودیم.

  • Previously all reports were held in paper files.


    قبلاً همه گزارش ها در پرونده های کاغذی نگهداری می شدند.

  • six box files bulging with notes


    شش فایل جعبه برآمده با یادداشت

  • He brings out a cardboard file full of photographs.


    او یک پرونده مقوایی پر از عکس بیرون می آورد.

  • a lever arch file


    یک فایل قوس اهرمی


  • هر فایل روی یک دیسک باید نام متفاوتی داشته باشد.

  • Working online eliminates the need to download massive files before working on them.


    کار آنلاین نیاز به دانلود فایل های انبوه را قبل از کار بر روی آنها بی نیاز می کند.

  • This feature lets you upload video files to the app.


    این ویژگی به شما امکان می دهد فایل های ویدئویی را در برنامه آپلود کنید.

  • You can drag and drop files onto your desktop.


    می توانید فایل ها را روی دسکتاپ خود بکشید و رها کنید.

synonyms - مترادف
  • rasp


    سوهان

  • riffler


    تفنگدار

  • scraper


    خراشنده


  • ابزار دستی

antonyms - متضاد

  • ساختن


  • بر هم زدن

  • disarrange


    بی نظمی


  • کدر

  • dull


    خشن کردن

  • roughen


    خراب کردن

  • ruin


    به هم ریختن

  • disorganize


لغت پیشنهادی

miscarriage

لغت پیشنهادی

guff

لغت پیشنهادی

bn