note
note - توجه داشته باشید
noun - اسم
UK :
US :
چیزی که برای یادآوری چیزی یادداشت می کنید
تصمیم بگیرید که بعداً باید کاری را به خاطر بسپارید
یک نامه غیر رسمی کوتاه
نامه یا سند رسمی
a short piece of writing at the bottom of a page or at the end of a book or document which gives more information about something written in the main part
یک نوشته کوتاه در پایین صفحه یا در انتهای یک کتاب یا سند که اطلاعات بیشتری در مورد چیزی که در قسمت اصلی نوشته شده است می دهد.
یک صدای موسیقی خاص یا نمادی که این صدا را نشان می دهد
یک تکه پول کاغذی به ارزش مقدار مشخصی پول
نوعی احساس یا کیفیت وقتی کسی صحبت می کند یا کاری انجام می دهد
توجه کردن یا توجه دقیق به چیزی
ذکر چیزی چون مهم یا جالب است
یک تکه کاغذ چاپ شده که به عنوان پول استفاده می شود
نامه کوتاه یا سند رسمی
مورد استفاده در نام اوراق قرضه یا اوراق تجاری (=قرض گرفتن کمتر از یک سال توسط شرکتها)
ذکر یک چیز مهم یا جالب به طوری که مردم متوجه آن شوند
یک نوشته کوتاه
a short explanation or an extra piece of information that is given at the bottom of a page at the back of a book etc.
توضیح کوتاه یا اطلاعات اضافی که در پایین صفحه، پشت کتاب و غیره آورده شده است.
information written on paper
اطلاعات نوشته شده روی کاغذ
a single sound at a particular level usually in music or a written symbol that represents this sound
یک صدای واحد در یک سطح خاص، معمولاً در موسیقی، یا یک نماد نوشته شده که نشان دهنده این صدا است
یک احساس یا راهی برای بیان چیزی
یک تکه پول کاغذی
اهمیت یا این واقعیت که چیزی شایسته توجه است
متوجه چیزی شدن
توجه خود را به چیزی از طریق بحث کردن در مورد آن یا ایجاد یک ثبت مکتوب از آن معطوف کنید
یادداشت اطلاعاتی است که هنگام وقوع اتفاقی یادداشت میکنید
یک صدای واحد، به ویژه در موسیقی یا نماد نوشته شده ای که این صدا را نشان می دهد
شکل. نکته همچنین به معنای کیفیت خاص یک احساس یا احساس است
importance or fame
اهمیت یا شهرت
توجه کردن، توجه کردن، یا ثبت چیزی
a written agreement that one person organization etc. will pay a particular amount of money to another person etc. by a particular date
یک توافق نامه کتبی مبنی بر اینکه یک شخص، سازمان و غیره در تاریخ معینی مبلغ خاصی را به شخص دیگری و غیره پرداخت می کند.
یک نامه کوتاه یا چیزی که می نویسید تا چیزی را به خاطر بسپارید
یک سند رسمی کوتاه
لطفا تاریخ ها را یادداشت کنید.
او یک یادداشت ذهنی نوشت (= تصمیم گرفت که باید به خاطر داشته باشد) تا در مورد آن از آلن بپرسد.
توجه به خود (= یک دستور ذهنی): تعطیلات بیشتر رزرو کنید.
فقط یک یادداشت سریع برای تشکر از شما برای یک شب فوق العاده.
او یک یادداشت برای بن روی میز آشپزخانه گذاشت.
او یادداشتی برای والدینش نوشت و گفت که دارد می رود.
He sat taking notes of everything that was said.
او نشسته بود و همه چیزهایی را که گفته می شد یادداشت می کرد.
آیا می توانم یادداشت های سخنرانی شما را قرض بگیرم؟
یادداشت های پزشکی بیماران گم شده است.
او از پرندگان، پستانداران، خزندگان و گیاهانی که در پیاده روی می دید یادداشت می کرد.
این کتابچه دارای یادداشت های کامل در مورد هر هنرمند است.
کاتالوگ حاوی یادداشت های دقیق در مورد هر نقاشی است.
یادداشت های آستین شامل بیوگرافی کوتاهی از مجریان در این ضبط است.
نسخه جدید هملت با یادداشت های توضیحی
به یادداشت 3 صفحه 259 مراجعه کنید.
یک اسکناس 5 پوندی
ما فقط اسکناس و چک های مسافرتی را رد و بدل می کنیم.
دسته ای ضخیم از نت ها
او چند نت اول آهنگ را نواخت.
high/low notes
نت های بالا/پایین
نت های اشتباه زیادی زدم چون خیلی عصبی بودم.
یک نت سرگرمی در صدایش بود.
خوب است که با یک نکته مثبت به پایان برسانیم.
در یک نکته جدی تر (= جدی تر صحبت کردن)…
با یک نکته متفاوت (= کمی تغییر موضوع)، بیایید در مورد…
سال با شرایطی خوشبینانه به پایان رسید.
به عنوان یک نکته، کل جشنواره رایگان است.
یک یادداشت بیمار از پزشک شما
خریدار باید برگه تحویل را به عنوان گواهی رسید امضا کند.
دانش آموزانی که پس از غیبت به مدرسه باز می گردند باید یادداشتی از والدین خود به همراه داشته باشند.
تبادل یادداشت های دیپلماتیک
توجه
heed
اطلاع
مشاهده
ذهن آگاهی
mindfulness
تبلیغ
advertence
اضطراری
advertency
شناخت
آگاهی
cognizance
رعایت
اهميت دادن
فکر
observance
دانش
ذهن
attentiveness
چشم
گوش
نگرانی
علاقه
ادراک
درك كردن
به رسمیت شناختن
بررسی موشکافانه
heedfulness
دلهره
مشورت
مراقب بودن
کاربرد
scrutiny
apprehension
deliberation
watchfulness
heedlessness
بی توجهی
ignorance
جهل
neglect
بی اهمیتی
unimportance
ابهام
disregard
بی اهمیت بودن
obscurity
بی احترامی
insignificance
شهرت بد
disrespect
پستی
ill repute
بی ناموسی آمریکا
lowliness
dishonourUK
dishonorUS
سکوت
dishonourUK
حقارت
بی فکری
inferiority
سهل انگاری - بی دقتی
thoughtlessness
بدنام کردن
carelessness
ناشناس بودن
disrepute
غفلت
inattention
رد
anonymity
بدنامی
negligence
شرمندگی
disapproval
رسوایی
infamy
فراموشی
shame
مبهم بودن
disgrace
ناتوانی جنسی
oblivion
ساکت
obscureness
سوال
impotence
بی تفاوتی
indifference
notoriety