commercial
commercial - تجاری
adjective - صفت
UK :
US :
مربوط به تجارت و خرید و فروش کالا و خدمات
مربوط به توانایی یک محصول یا کسب و کار برای کسب سود است
محصول تجاری محصولی است که در مقادیر زیاد تولید و فروخته می شود
بیشتر به فکر پول است تا کیفیت
an advertisement on television or radio
یک تبلیغ در تلویزیون یا رادیو
محصول تجاری محصولی است که در مقادیر زیاد تولید و به عموم فروخته می شود
یک پورت و غیره که خدماتی را برای استفاده عموم فراهم می کند و برای کسب سود اجرا می شود
برنامههای رادیویی و تلویزیونی که توسط شرکتهایی تولید میشوند که از طریق تبلیغات درآمد کسب میکنند، نه شرکتهایی که متعلق به دولت هستند
یک تبلیغ در تلویزیون یا رادیو یا در سینما
radio and television broadcasts that are produced by companies that earn money through advertising rather than ones owned by the state
سهام در شرکتهایی که کالاهای مصرفی تولید و میفروشند، نه شرکتهایی که در فرآیندهای صنعتی دخیل هستند
مربوط به کسب درآمد از طریق خرید و فروش اشیا
shares in companies that produce and sell consumer goods, rather than companies involved in industrial processes
یک محصول تجاری را می توان توسط عموم مردم خریداری کرد یا قصد خرید آن را دارند
به جای استفاده شخصی، برای فروش کالا یا ارائه خدمات برای پول استفاده می شود
برای توصیف رکورد، فیلم، کتاب و غیره که با هدف کسب درآمد تولید شده و در نتیجه ارزش هنری کمی دارد استفاده می شود.
برای اشاره به رادیو یا تلویزیون پرداخت شده توسط تبلیغاتی که بین و در طول برنامه ها پخش می شود
used to describe a record film book etc. that has been produced with the aim of making money and as a result has little artistic value
تبلیغی که از تلویزیون یا رادیو پخش می شود
used to refer to radio or television paid for by advertisements that are broadcast between and during programmes
یک تبلیغ پولی در رادیو یا تلویزیون
an advertisement that is broadcast on television or radio
در نظر گرفته شده برای به دست آوردن پول، یا مربوط به یک کسب و کار برای کسب درآمد
a paid advertisement on radio or television
مربوط به مشاغل و فعالیت های آنها
برای توصیف محصول یا خدمات قابل خرید توسط عموم استفاده می شود
برای کسب سود یا مربوط به کسب سود
برای توصیف رادیو یا تلویزیونی استفاده می شود که هزینه آن از طریق تبلیغات پخش می شود
عدم تایید برای توصیف یک محصول، بهویژه یک رکورد، فیلم یا کتاب که بهجای داشتن کیفیت هنری بالا برای کسب سود ساخته شده است، استفاده میشود.
سهام در شرکتی که کالاها را به مصرف کنندگان می فروشد
disapproving used to describe a product especially a record film or book which is made to make a profit rather than be of a high artistic quality
تنها معنای واقعی معامله بی شرمانه تجاری است.
این طراح اصرار دارد که سبک لباس های او تجاری است.
اکثر کشورهای اروپایی ترکیبی از تلویزیون های تجاری و دولتی دارند.
تئوبالد یک هنرمند تجاری آزاد است.
امپراتوری بریتانیا به دلایل تجاری و همچنین سیاسی تأسیس شد.
Theobald is a freelance commercial artist.
residential and commercial properties
املاک مسکونی و تجاری
a commercial building/development
یک ساختمان/توسعه تجاری
املاک تجاری
commercial activities
فعالیت های تجاری
آنها دفاتری در قلب تجاری شهر دارند.
She is developing the commercial side of the organization.
او در حال توسعه جنبه تجاری سازمان است.
وسیله نقلیه تجاری (= وسیله نقلیه ای که برای حمل کالا یا مسافرانی استفاده می شود که پرداخت می کنند)
این فیلم یک موفقیت تجاری نبود (= پول درآورد).
خطرات زمانی به وجود می آیند که شرکت های دولتی به عنوان نهادهای تجاری شروع به فعالیت می کنند.
policies to attract new industrial or commercial enterprises
سیاست های جذب بنگاه های صنعتی یا تجاری جدید
They are keen to see the technology licensed for commercial use.
آنها مشتاقند که این فناوری برای استفاده تجاری مجوز داشته باشد.
داده ها را نمی توان برای مقاصد تجاری استفاده کرد.
این روزنامه صرفاً در راستای منافع تجاری خود عمل می کند.
commercial baby foods
غذاهای تجاری کودک
the first commercial flights across the Atlantic
اولین پروازهای تجاری در سراسر اقیانوس اطلس
موسیقی اخیر آنها بیش از حد تجاری است.
نمایش بدون شرم تجاری بود، با شایستگی هنری کمی.
a commercial radio station/TV channel
یک ایستگاه رادیویی تجاری / کانال تلویزیونی
این کتاب به مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن دوره می پردازد.
او دچار مشکلات مالی شده بود.
توکیو یک مرکز مالی بزرگ است.
اتحادیه پولی اروپا نزدیک تر
The play was very successful on Broadway.
این نمایشنامه در برادوی بسیار موفق بود.
The company has had another successful year.
این شرکت یک سال موفق دیگر را پشت سر گذاشت.
یک تجارت بسیار سودآور
این فیلم موفقیت تجاری نداشت (= بدون سود).
آنها در بازارهای پرسود خارج از کشور تجارت زیادی انجام می دهند.
وقتی یک سوپرمارکت در نزدیکی باز می شود، مغازه های کوچک محلی دیگر اقتصادی نیستند.
His first jobs were in the commercial sector.
اولین شغل او در بخش بازرگانی بود.
They are an educational charity not a commercial publisher.
آنها یک موسسه خیریه آموزشی هستند، نه یک ناشر تجاری.
The decision has been made on a purely commercial basis.
این تصمیم صرفاً بر مبنای تجاری گرفته شده است.
کسب و کار
تجارت
trading
تجاری
mercantile
تاجر
merchant
حراجی
شرکت های بزرگ، دارای شخصیت حقوقی
بازرگانی
merchandising
مبادله
bartering
مالی
صنعتی
fiscal
بازار
پولی
خرده فروشی
monetary
عرضه
pecuniary
عمده فروشی
retail
کارآفرینی
retailing
گنجانده شده است
مربوط به کار
wholesale
شرکت های خصوصی
wholesaling
در مورد تجارت
entrepreneurial
شرکت
incorporated
سازمانی ایالات متحده
business-related
شرکت، پروژه
خانه
concerning business
سازمانی انگلستان
شغلی
organizationalUS
organisationalUK
occupational
noncommercial
غیر تجاری
nonsalable
غیرقابل فروش
uncommercial
خیریه
unmarketable
unsalable
charitable
unsellable
