baffling
baffling - گیج کننده
adjective - صفت
UK :
US :
درک یا توضیح برای کسی غیر ممکن است
برخی از آداب و رسوم کشور برای بیگانگان گیج کننده است.
I found what he was saying completely baffling.
آنچه را که می گفت کاملاً گیج کننده دیدم.
مجموعه گیج کننده از ویژگی های مانیتور کودک می تواند بسیار زیاد باشد.
puzzling
گیج کننده
perplexing
غیر قابل نفوذ
impenetrable
اسرار امیز
mysterious
رازآلود
mystifying
غیر قابل توضیح
inexplicable
غیر قابل درک
unfathomable
مبهم
incomprehensible
معمایی
obscure
مرموز
bewildering
افتضاح
enigmatic
غیر واضح
confusing
غیر قابل پاسخگویی
cryptic
عجیب
abstruse
مات
unclear
وحشی شدن
unaccountable
عجیب و غریب
مبهوت کننده
opaque
گریزان
wildering
فهمیدنش مشکل است
weird
فراتر از یک
unexplained
فهمیدنش سخته
bemusing
بالای سر
elusive
واقعا سخت
خیلی سخت
بغرنج
مجتمع
روشن
comprehensible
قابل درک
آسان
واضح
fathomable
قابل فهم
intelligible
ساده
جلگه
understandable
مشهود
plain
آشکار
evident
ثبت اختراع
قابل توجه
manifest
تلفظ شده
patent
شفاف
conspicuous
قابل لمس
pronounced
برجسته
transparent
مشخص شده است
palpable
تصمیم گرفت
قابل توجه، برجسته، موثر
marked
متمایز
decided
پررنگ
salient
قابل رویت
striking
قابل تشخیص
قابل مشاهده
bold
noticeable
perceptible
perceivable
discernible
detectable
observable