someone
someone - کسی
pronoun - ضمیر
UK :
US :
زمانی که شما نمی دانید یا نمی گویید آن شخص کیست، به معنای یک شخص بود
used to refer to a single person when you do not know who they are or when it is not important who they are
زمانی که نمی دانید چه کسی هستند یا مهم نیست که چه کسی هستند به یک فرد اشاره می شود
یک شخص
کسی میتونه لطفا چراغ ها رو روشن کنه؟
یک نفر داشت به در می کوبید.
یکی پشت در است.
یک نفر کیفش را جا گذاشته است
وقت آن است که شخص جدید (= شخص جدید) مسئولیت را به دست گیرد.
نمیتوانست من باشم - باید شخص دیگری (= شخص دیگری) باشد.
به دکتر زنگ بزنیم یا کسی؟
او یک وکیل کوچک بود که مشتاق کسی بود.
یک نفر بیرون از خانه است
یک نفر باید دیده باشد که چه اتفاقی افتاده است.
Eventually someone in the audience spoke.
در نهایت یکی از حضار صحبت کرد.
باید از یکی دیگه بپرسی
We'll need a software engineer or someone (= a person with skill of or like the stated type) on the project team.
ما به یک مهندس نرم افزار یا یک نفر (= فردی با مهارت یا شبیه به نوع ذکر شده) در تیم پروژه نیاز داریم.
I’m not interested in someone else’s experience.
من علاقه ای به تجربه شخص دیگری ندارم.
من از بریدن چمنزار متنفرم، بنابراین برای انجام آن به کسی پول می دهم.
