hunting
hunting - شکار
noun - اسم
UK :
US :
تعقیب و کشتن حیوانات برای غذا یا ورزش
در بریتانیا، ورزش شکار روباه
تعقیب و کشتن یک حیوان یا پرنده برای غذا، ورزش یا سود
in Britain, the chasing and killing of animals, especially foxes, for sport using dogs and riding horses
در بریتانیا تعقیب و کشتن حیوانات به ویژه روباه برای ورزش، استفاده از سگ و اسب سواری
the activity or sport of chasing or searching for wild animals or birds with the intention of killing or catching them
فعالیت یا ورزش تعقیب یا جستجو برای حیوانات یا پرندگان وحشی به قصد کشتن یا گرفتن آنها
فعالیت جستجوی چیزی یا کسی
بکی بلاندفورد که بیش از چهل و هشت ساعت پس از یک حادثه شکار هنوز به شدت بیمار است.
اوه من فکر کنم میریم شکار
شکار شغل تلاش زیادی میطلبد و میتواند فرآیندی طولانی و افسردهکننده باشد.
آنها را نمی توان پیش بینی کرد و آماتورها سابقه خوبی در شکار نوا دارند.
Diana later realized that Camilla saw Charles's love of hunting as a conduit to maintaining her own friendship.
دیانا بعداً متوجه شد که کامیلا عشق چارلز به شکار را به عنوان مجرای برای حفظ دوستی خود می دید.
آنها در حال شکار هستند و شما پنهان شده اید.
Since hunting was stopped about twenty years ago the behaviour of the seals has changed dramatically.
از حدود بیست سال پیش که شکار متوقف شد، رفتار فوک ها به طرز چشمگیری تغییر کرده است.
گوشتخواران همچنین می توانند اندازه مهمانی شکار را با نوع طعمه مورد جستجو تنظیم کنند.
او هر آخر هفته به شکار می رود.
از سال 1977 شکار سمور غیرقانونی است.
در سال 1966، شکار تجاری نهنگ آبی ممنوع شد.
در ببر، تکامل یک ماشین شکار عالی تولید کرده است.
How's the job-hunting going?
کاریابی چطور پیش می رود؟
باستان شناسان خواستار ممنوعیت گنج یابی در این منطقه شده اند.
قانونی که شکار شکارهای بزرگ را ممنوع می کند
مردم محلی به شکار در جنگل می روند.
شاه در کوهستان یک شکارگاه بزرگ ساخت.
commercial hunting of minke whales
شکار تجاری نهنگ مینک
شکار آهو
فعالیت های سنتی کشور مانند شکار، تیراندازی و ماهیگیری
شکار گوزن
سگ/تفنگ شکاری
من و پدرم هر دو از شکار لذت می بریم.
آنها آخر هفته های خود را در خانه به شکار می گذرانند.
مشاوران شغلی استراتژی های شغلی را ارائه می دهند.
hunt
شکار
venery
ونری
venatics
وناتیک ها
trapping
به دام انداختن
poaching
شکار غیرقانونی
stalking
تعقیب کردن
shikar
شیکار
coursing
دوره
تیراندازی کردن
sporting
ورزشی
تعقیب
falconry
شاهین
fowling
مرغداری
hawking
ورزش
شکار بازی بزرگ
big-game hunting
ورزش خون
ورزش های خونی
blood sports
تعقیب آهو
deer stalking
شکار روباه
fox hunting
کورس خرگوش
hare coursing
ورزش های میدانی
field sports
ورزش میدانی
تعقیب حیوانات شکار
تله
trappings
شکار می کند
hunts
ونیرها
veneries
شیکارها
shikars
هاوکینگ ها
hawkings
ساقه آهو
deer stalkings
پرندگان
fowlings