since

base info - اطلاعات اولیه

since - از آنجا که

preposition - حرف اضافه

/sɪns/

UK :

/sɪns/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [since] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • She's been off work since Tuesday.


    او از سه شنبه مرخصی است.

  • We've lived here since 2006.


    ما از سال 2006 اینجا زندگی می کنیم.

  • I haven't eaten since breakfast.


    من از صبحانه چیزی نخوردم

  • He's been working in a bank since leaving school.


    او از زمان ترک مدرسه در بانک کار می کند.

  • Since the party she had only spoken to him once.


    از زمان مهمانی فقط یک بار با او صحبت کرده بود.

  • ‘They've split up.’ ‘Since when?’


    آنها از هم جدا شده اند. از کی؟

  • That was years ago. I've changed jobs since then.


    این سال ها پیش بود. از آن زمان به بعد شغلم را عوض کردم.


  • از کی تا حالا به من گوش داد؟

  • Emma went to work in New York a year ago and we haven't seen her since.


    اما یک سال پیش برای کار به نیویورک رفت و از آن زمان دیگر او را ندیدیم.

  • He started working for the company in 1995, and has been there ever since (= and is still there).


    او در سال 1995 برای شرکت شروع به کار کرد و از آن زمان تاکنون در آن شرکت بوده است (= و هنوز هم هست).

  • I've long since (= long ago) forgotten any Latin I ever learned.


    من مدتهاست که (= خیلی وقت پیش) لاتینی را که یاد گرفته ام فراموش کرده ام.

  • He hasn't won a game since last year.


    او از سال گذشته هیچ بازی را نبرده است.

  • It was the hottest October since records began.


    این گرم ترین ماه اکتبر از زمان شروع رکوردها بود.

  • Since we've got a few minutes to wait for the train let's have a cup of coffee.


    از آنجایی که چند دقیقه برای انتظار قطار فرصت داریم، بیایید یک فنجان قهوه بخوریم.

  • I've been very busy since I came back from holiday.


    از زمانی که از تعطیلات برگشتم سرم خیلی شلوغ بود.

  • Alfredo left the house at six this morning and we haven’t seen him since.


    آلفردو ساعت شش صبح امروز از خانه خارج شد و از آن زمان دیگر او را ندیدیم.

  • I got my first job in 1973 and I’ve been working ever since (= from then until now).


    من اولین کارم را در سال 1973 گرفتم و از آن زمان (= از آن زمان تا کنون) کار می کنم.

  • A lot has happened since 1980.


    از سال 1980 اتفاقات زیادی افتاده است.

  • Since you’ve asked, I’ll tell you what I really think.


    از آنجایی که پرسیده اید، من به شما می گویم که واقعاً چه فکر می کنم.

  • It’s been more than two years since we moved back to New York.


    بیش از دو سال از بازگشت ما به نیویورک می گذرد.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

baseboard

لغت پیشنهادی

departures

لغت پیشنهادی

roasting