although
although - با اينكه
conjunction - پیوستگی
UK :
US :
برای معرفی عبارتی استفاده می شود که بیانیه اصلی شما را غافلگیرکننده یا بعید می کند
برای افزودن عبارتی استفاده می شود که تأثیر آنچه را که گفتید متعادل یا کاهش می دهد
با وجود این واقعیت که
ولی
با وجود این واقعیت که، یا با وجود بودن
No it's my responsibility although I appreciate your offer.
نه، این مسئولیت من است، اگرچه از پیشنهاد شما قدردانی می کنم.
شاید پتی رفته باشد، هرچند مطمئن نیستم.
اگرچه او تنها یک سال پیش به این شرکت پیوست، اما قبلاً دو بار ارتقا یافته است.
اگرچه ماشین قدیمی است اما هنوز خوب کار می کند.
با اینکه خورشید می تابد، اما خیلی گرم نبود.
اگرچه آشپزخانه کوچک است، اما به خوبی طراحی شده است.
احساس کردم اشتباه می کند، هرچند در آن زمان این را نگفتم.
سیاستمداران قول داده اند که ایمنی جاده ها را بهبود ببخشند. با این حال، تاکنون دستاوردهای کمی حاصل شده است.
با وجود شواهد واضح از مطالعات ایمنی راه، هیچ اقدام جدیدی معرفی نشده است.
Politicians have promised to improve road safety. In spite of this/Despite this little has been achieved so far.
سیاستمداران قول داده اند که ایمنی جاده ها را بهبود ببخشند. با وجود این/با وجود این، تاکنون دستاوردهای کمی حاصل شده است.
اگرچه سیاستمداران وعده بهبود ایمنی جاده ها را داده اند، اما تاکنون دستاوردهای کمی حاصل شده است.
Some politicians claim that the new transport policy has been a success. In fact it has been a total disaster.
برخی از سیاستمداران ادعا می کنند که سیاست حمل و نقل جدید موفقیت آمیز بوده است. در واقع، این یک فاجعه کامل بوده است.
Government campaigns have had a measure of success but the fact remains that large numbers of accidents are still caused by careless drivers.
کمپین های دولتی تا حدی موفقیت آمیز بوده اند، اما واقعیت این است که هنوز هم تعداد زیادی از تصادفات ناشی از بی احتیاطی رانندگان است.
هر چند / با وجود اینکه / با اینکه همه خوب بازی کردند، بازی را باختیم.
ما بازی را باختیم هرچند/هرچند/هرچند همه خوب بازی کردند.
او به تنهایی به خانه رفت، اگرچه می دانست خطرناک است.
تصمیم گرفت که برود، هرچند من از او التماس کردم که نرود.
او نسبتاً خجالتی است، اگرچه او مثل گذشته بد نیست.
او امشب می آید، اگرچه دقیقاً نمی دانم چه زمانی.
با وجود این واقعیت که
بااینکه
علیرغم اینکه
اگر چه
به اندازه
حتی با فرض
even supposing
به فرض اینکه
granted that
اعطای این واقعیت که
در حالی که
با وجود این احتمال که
whilst
حتی اگر
حتی وقتی که
برای همه اینها
با این حال
تو
در حالیکه
howbeit
با وجود
tho'
هر چند
ولی
notwithstanding
هنوز
albeit
هم
چه زمانی
با وجود این واقعیت
با این اوصاف
altho
مانند
اما پس از آن
از سوی دیگر
در نتیجه
consequently
از این رو
hence
متعاقبا
subsequently
بدین ترتیب
بر این اساس
accordingly
از حالا به بعد
henceforth
به ناچار
inevitably
پس از آن
بنابراین
thereupon
از این پس
ergo
سپس
henceforward
از آنجا
به همین دلیل
به عنوان یک نتیجه
thence
همینطور
thusly
با توجه به این
wherefore
به آن دلیل
به این دلیل
نتیجه می شود که
به دلیل این
که چنین است
به خاطر آن
به خاطر همین
که این مورد است
به همین دلیل است
از همین رو
that's why