herself
herself - خودش
pronoun - ضمیر
UK :
US :
برای نشان دادن اینکه زن یا دختری که کاری انجام می دهد تحت تأثیر عمل خودش قرار می گیرد استفاده می شود
برای تأکید بر اینکه شما در مورد یک زن یا دختر خاص صحبت می کنید استفاده می شود
بعد از «مانند»، «به عنوان» یا «به جز» به جای «او» استفاده می شود
used to refer to a female object of a verb, that is the same person or animal as the subject of the verb
برای اشاره به مفعول مؤنث از یک فعل استفاده می شود، یعنی همان شخص یا حیوانی که فاعل فعل است
برای تأکید بر یک زن، دختر یا حیوان ماده خاص استفاده می شود
اگر زن یا دختری کاری را به تنهایی انجام دهد، آن را به تنهایی یا بدون کمک شخص دیگری انجام می دهد
فقط برای استفاده او
مثل همیشه شاد یا سالم نباشید، به نظر نرسید یا احساس نکنید
هنگام توصیف یا پرسش در مورد وضعیت روحی یک زن در هنگام بیماری جسمی استفاده می شود
زن که در مورد آن صحبت می شود، شکل بازتابی او
گاهی اوقات از خودش برای تأکید بر موضوع یا مفعول زن جمله استفاده می شود
اگر زن یا دختری (همه) کاری را به تنهایی انجام دهد، آن را به تنهایی یا بدون کمک کسی انجام می دهد
اگر زن یا دختری خودش نباشد، در شرایط معمول روحی و جسمی خود نیست
اگر زن یا دختری چیزی (همه) برای خودش داشته باشد، آن را فقط برای استفاده خود دارد
او به خودش صدمه زد.
او باید خیلی به خودش افتخار کند.
خودش این خبر را به من گفت.
جین خودش در جلسه بود.
امروز صبح کاملاً خودش به نظر نمی رسید.
او به فضایی نیاز داشت تا خودش باشد.
خودش زندگی میکنه
او کسب و کار را خودش اداره می کند.
او یک اتاق برای خودش می خواهد.
مدام به خودش می گفت که مشکلی نیست.
اگر مادرم می دانست من چه کار می کنم تا حد مرگ نگران می شد.
کیک را خودش تزئین کرد.
خودش اعتراف کرد که اشتباه بود.
او به تنهایی در یک خانه بزرگ زندگی می کند.
هالی فقط سه سال دارد اما نامش را خودش نوشت.
مامان این آخر هفته خونه رو برای خودش داره.
میشل خوبه؟ او در حال حاضر کاملاً خودش به نظر نمی رسد.
من می دانم که او دوباره دچار مشکل شده است، اما او در خودش چگونه است؟
خودش مقصر بود
هالی اسمش را خودش نوشت.
Janeen hasn’t been herself recently.
جین اخیراً خودش نبوده است.
او خانه را تا زمانی که شوهرش دور است، به خود اختصاص داده است.
themself
خودشان
خودش
خود
thonself
theirselves
theirself