name
name - نام
noun - اسم
UK :
US :
چیزی که کسی نامیده می شود
چه چیزی، سازمان یا مکان نامیده می شود
نظری که مردم در مورد یک شخص یا سازمان دارند
شخص، شرکت یا محصولی که بسیار معروف است یا توسط افراد زیادی شناخته شده است
نامی که والدینتان برای شما انتخاب کرده اند
نام کوچک
the name that you share with your family or husband. Most English speakers would say last name. Surname sounds slightly formal
نامی که با خانواده یا شوهر خود به اشتراک می گذارید. اکثر انگلیسی زبانان نام خانوادگی را می گویند. نام خانوادگی کمی رسمی به نظر می رسد
نام بین نام و نام خانوادگی شما
نام، نام میانی و نام خانوادگی شما
نام خانوادگی یک زن قبل از ازدواج و شروع به استفاده از نام شوهرش
نام خانوادگی زن پس از ازدواج در صورتی که از نام شوهر خود استفاده کند
نامی که مردم شما را به دلیل ظاهر، شخصیت و غیره صدا می زنند که نام واقعی شما نیست
نامی که یک بازیگر از آن استفاده می کند و نام واقعی او نیست
نامی که نویسنده از آن استفاده می کند و نام واقعی او نیست
استفاده از نام نادرست به منظور پنهان کردن نام واقعی شما
یک نام جعلی، به ویژه نامی که توسط یک جنایتکار استفاده می شود
نامی که چیزی را توصیف می کند - یک استفاده بسیار رسمی
یک نام مستعار - یک استفاده بسیار رسمی
نام خاصی برای کسی یا چیزی گذاشتن
گفتن نام کسی یا چیزی، مخصوصاً رسمی
برای انتخاب رسمی کسی یا چیزی، مخصوصاً برای یک شغل یا جایزه مهم
a member of Lloyd’s, the international group of insurance underwriters based in London. The Names are wealthy people who accept a financial risk in an insurance contract and in return for this they usually make large profits. Sometimes they can lose a lot of money when events happen which affect insurance companies, such as serious accidents involving ships or planes, or severe weather conditions that cause a lot of damage.
یکی از اعضای Lloyd's، گروه بین المللی بیمه گران مستقر در لندن. نام ها افراد ثروتمندی هستند که ریسک مالی را در یک قرارداد بیمه می پذیرند و در ازای این کار معمولاً سود زیادی به دست می آورند. گاهی اوقات ممکن است در صورت وقوع حوادثی که شرکت های بیمه را تحت تأثیر قرار می دهد، پول زیادی از دست بدهند، مانند حوادث جدی در کشتی ها یا هواپیماها، یا شرایط آب و هوایی شدید که خسارات زیادی ایجاد می کند.
کلمه یا کلماتی که شخص، چیز یا مکان با آن شناخته می شود
نظر یا شهرتی که کسی یا چیزی دارد
کسی که معروف است یا شهرت خوبی دارد
called
تماس گرفت
تا اسمی برای خودت بگذاری که نام واقعی تو نباشد
برای کسی یا متعلق به کسی
اسم گذاشتن به کسی یا چیزی
گفتن اینکه اسم چیزی یا کسی چیست
انتخاب کسی یا چیزی
What's your name?
اسمت چیه؟
لطفا اسمش چیه/بود؟ (= روشی مودبانه برای پرسیدن نام کسی)
لطفا نام و آدرس کامل خود را در زیر بنویسید.
نام و شماره (= شماره تلفن) خود را بگذارید و بعداً با شما تماس خواهیم گرفت.
وقتی ازدواج کردی اسمت رو عوض میکنی؟
او در محل کار از نام متاهل خود استفاده می کند.
نام اصلی این خواننده باب ریچ است.
نام کامل او ویلیام آگوستوس گروو بود.
پدرش نقاشي به همين نام بود.
آیا نام این گل را می دانید؟
سرخجه فقط نام دیگری برای سرخک آلمانی است.
این شرکت با نام جدید بازگشایی شد.
او برای اولین بار نام خود را به عنوان نویسنده کتاب های کودکان بر سر زبان ها انداخت.
او نامی برای خود ساخته است (= معروف شدن).
کالج نام خوبی برای زبان ها دارد.
این نوع رفتار نام بدی به دانش آموزان می دهد.
یک شرکت بزرگ
brand-name goods
کالاهای با نام تجاری
او نام بزرگی در دنیای موسیقی راک است.
برخی از بزرگ ترین نام های دنیای هنر در این مهمانی حضور داشتند.
این رویداد نام های معروف بسیاری را از گذشته به خود جلب کرد.
این فیلم اگر بخواهد موفق شود به نام هایی در آن نیاز دارد.
سگ زشتی بود که به نام اسپایک پاسخ می داد.
«صبر» نام میانی من است!
او شما را به نام خواست.
مدیر همه دانش آموزان را به نام می شناسد.
من او را فقط به نام می شناسم (= درباره او شنیده ام اما او را ندیده ام).
مدیر مدرسه همه بچه های مدرسه را به نام می شناسد.
بازیگر جوانی به نام تام ریس
دست از نام بردن من بردارید!
کاغذ نام او را در گل و لای کشیده است.
عنوان
denomination
فرقه
designation
تعیین
رسیدگی
appellation
نامگذاری
moniker
نام
cognomen
معرفت
epithet
اپیدرم
appellative
استینامی
شناسایی
برچسب
monicker
نام مستعار
tag
برچسب زدن
byname
بر اساس اسم
compellation
اجبار
denotation
دلالت
honorific
افتخاری
namesake
همنام
nickname
مدت، اصطلاح
nomenclature
ناشناس
اسم کوچک
alias
سنگ نوشته
allonym
علامت
anonym
امضا
forename
سوبریکت
inscription
naam
pseudonym
signature
sobriquet
notoriety
بدنامی
infamy
بدنام کردن
disrepute
ظلم
opprobrium
بی اعتبار کردن
discredit
بی ناموسی آمریکا
dishonorUS
dishonourUK
dishonourUK
نام بد
بد نامی
شهرت بد
ill fame
بی احترامی
ill repute
بی اهمیتی
disrespect
شرم
unimportance
خواری
shame
بی اهمیت بودن
ignominy
رسوایی
insignificance
رد
disgrace
حقارت
disesteem
نارضایتی آمریکا
disapproval
نارضایتی انگلستان
inferiority
بی توجهی
disfavorUS
خجالت
disfavourUK
ابهام
disregard
ناباوری
humiliation
پستی
embarrassment
بی اعتباری
obscurity
محکومیت
disbelief
بدنام بودن
lowliness
disreputableness
condemnation
notoriousness