label

base info - اطلاعات اولیه

label - برچسب

noun - اسم

/ˈleɪbl/

UK :

/ˈleɪbl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [label] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Always read the label carefully.


    همیشه برچسب را با دقت بخوانید.

  • price/address labels


    برچسب قیمت/آدرس

  • The washing instructions are on the label.


    دستورالعمل شستشو روی برچسب موجود است.

  • I hated the label ‘housewife’.


    من از برچسب خانه دار متنفر بودم.

  • today's major fashion labels


    برچسب های اصلی مد امروزی


  • او قصد دارد برچسب لباس های طراح خود را راه اندازی کند.

  • He's really fashion-conscious and will only wear labels (= clothes with a designer label).


    او واقعاً به مد علاقه دارد و فقط برچسب (= لباس با برچسب طراح) می پوشد.

  • the Virgin record label


    لیبل ضبط ویرجین

  • It's his first release for a major label.


    این اولین انتشار او برای یک لیبل بزرگ است.

  • address labels


    برچسب های آدرس


  • همه حاضران در کنفرانس مجبور بودند یک برچسب نام بپوشند.

  • The label on the bottle listed the ingredients.


    برچسب روی بطری مواد تشکیل دهنده را ذکر کرده است.

  • It doesn't have a price label on it.


    برچسب قیمت روی آن نیست.

  • She stuck labels on all the jars.


    او روی همه شیشه ها برچسب چسباند.

  • The care label says ‘dry-clean only’.


    برچسب مراقبت می گوید فقط خشکشویی.

  • What does it say on the label?


    روی برچسب چه می گوید؟

  • This program produces address labels from your database.


    این برنامه برچسب های آدرس را از پایگاه داده شما تولید می کند.

  • One sometimes feels that the label ‘classic’ is applied to any book that is dull.


    گاهی اوقات فرد احساس می کند که برچسب کلاسیک به هر کتابی که کسل کننده است زده می شود.


  • چرا باید به این احساسات برچسب بزنیم؟

  • He was cruelly given the label ‘Mr Zero’ by the Press.


    مطبوعات ظالمانه به او برچسب «آقای صفر» دادند.

  • The band is hoping to sign with a major label.


    گروه امیدوار است با یک لیبل بزرگ قرارداد امضا کند.

  • The record was produced under the Virgin label.


    این رکورد با لیبل ویرجین تولید شد.

  • Remember to put some address labels on the suitcases.


    به یاد داشته باشید که چند برچسب آدرس روی چمدان ها قرار دهید.

  • Washing instructions should be on the label.


    دستورالعمل شستشو باید روی برچسب باشد.

  • He seems to be stuck with the label of troublemaker.


    به نظر می رسد او به برچسب مشکل ساز چسبیده است.

  • Her favourite designer label (= maker of expensive clothes) is Armani.


    برچسب طراح مورد علاقه او (= سازنده لباس های گران قیمت) آرمانی است.

  • Their own-label vegetarian products have been a huge success.


    محصولات گیاهی با برچسب خودشان موفقیت بزرگی بوده است.

  • The group have just signed (= arranged to record) with a new record label.


    این گروه به تازگی با یک برچسب ضبط جدید امضا کرده اند (= ترتیب داده شده تا ضبط شود).

  • The parcel was clearly labelled Fragile.


    بسته به وضوح برچسب شکننده بود.

  • If you spend any time in prison you're labelled as a criminal for the rest of your life.


    اگر هر زمانی را در زندان بگذرانید، تا آخر عمر به عنوان مجرم شناخته می شوید.

  • the address/mailing label


    نشانی/برچسب پستی

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

pronouns

لغت پیشنهادی

when

لغت پیشنهادی

field