designer
designer - طراح
noun - اسم
UK :
US :
کسی که کارش ساختن طرح ها یا الگوهایی برای لباس، مبلمان، تجهیزات و غیره است
ساخته شده توسط یک طراح مشهور و شیک پوش
کسی که کارش طراحی محصولات، تجهیزات، مبلمان، لباس و غیره است
designer clothes are fashionable and expensive and have been designed by a well-known fashion designer
لباس های دیزاینر شیک و گران قیمت هستند و توسط یک طراح مد مشهور طراحی شده اند
شخصی که تصور می کند چگونه می توان چیزی را ساخت و برای آن نقشه می کشد
ساخته شده توسط یک طراح معروف یا مد روز
شخصی که تصور می کند چگونه چیزی می تواند ساخته شود و برای آن نقشه می کشد یا برنامه ریزی می کند
a person who imagines how something could be made, or what it would look like and makes plans for it
شخصی که تصور می کند چیزی چگونه می تواند ساخته شود یا چه شکلی است و برای آن برنامه ریزی می کند
ساخته شده تا با جدید بودن و شیک بودن، افراد را به خود علاقه مند یا جذب کند
با تغییر ساختار طبیعی یا شیمیایی چیزی ساخته شده است
طراحان فورد می گویند ظاهر نرم این خودرو قرار است برای خانم ها جذاب باشد.
Design development loop: involves the curriculum designer program designer and teacher developers.
حلقه توسعه طراحی: شامل طراح برنامه درسی، طراح برنامه و توسعه دهندگان معلم می شود.
در این نمایشگاه لباس هایی از طراحان مد مشهور مانند ژان پل گوتیه به نمایش گذاشته می شود.
Lately, designers are getting more power perhaps sacrificing a bit of that sweetness, out of single-ended designs.
اخیراً، طراحان قدرت بیشتری پیدا کردهاند، شاید کمی از این شیرینی را فدای طرحهای تکسر کنند.
We asked our designer to create a series of very different looks using Allied furniture carpets, fabrics and accessories.
ما از طراح خود خواستیم تا با استفاده از مبلمان، فرش، پارچه و لوازم جانبی متفقین، یک سری ظاهر بسیار متفاوت ایجاد کند.
هر کسی که به عنوان طراح صفحه وب تجربه داشته باشد می تواند به راحتی شغلی پیدا کند.
I recommend hiring a professional designer.
پیشنهاد می کنم یک طراح حرفه ای استخدام کنید.
Task lighting around the desk is the expected norm in most hotels, and some designers favour floor lamps beside the armchairs.
نورپردازی اطراف میز معمولی مورد انتظار در بیشتر هتل ها است و برخی از طراحان از چراغ های کف در کنار صندلی راحتی استفاده می کنند.
The designers showed that they understand her position.
طراحان نشان دادند که موقعیت او را درک می کنند.
یکی از برترین طراحان مد کشور
یک طراح گرافیک / وب / بازی
او به عنوان طراح صحنه برای خانه اپرای سلطنتی کار می کند.
طراح مد شرکت
یک طراح مد/نرم افزار/تئاتر
designer jeans/sunglasses
شلوار جین / عینک آفتابی طراح
من نمی توانم برچسب های طراح / لباس های لیبل طراح را بپردازم.
یک طراح مد/گرافیست
طراح مد
او خودش را به عنوان یک طراح داخلی معرفی کرد.
a software/web designer.
یک نرم افزار/طراح وب
قهوه طراح
designer drugs/foods
داروها/غذاهای طراح
mass-produced
تولید انبوه
ready-made
آماده
off-the-rack
خارج از قفسه
اشتباه