curriculum
curriculum - برنامه تحصیلی
noun - اسم
UK :
US :
the subjects that are taught by a school college etc or the things that are studied in a particular subject
موضوعاتی که توسط یک مدرسه، کالج و غیره تدریس می شود، یا چیزهایی که در یک موضوع خاص مطالعه می شوند
موضوعات مورد مطالعه در یک مدرسه، کالج و غیره و آنچه که هر موضوع شامل می شود
تمام دروس ارائه شده در یک مدرسه، کالج و غیره، یا یک دوره تحصیلی خاص در یک موضوع
Are politicians the best people to be developing the educational curriculum?
آیا سیاستمداران بهترین افراد برای توسعه برنامه درسی آموزشی هستند؟
موضوع بعدی ارتباط نزدیکی با مسائل ارزشی درگیر در بررسی برنامه درسی دارد.
چرا علوم اجتماعی در برنامه درسی جدید قرن بیست و یکم بیشتر نقش نخواهد داشت؟
changes to the school curriculum
تغییرات در برنامه درسی مدرسه
این واقعیت به تنهایی باید چیزی را در مورد برنامه درسی آن مدرسه به والدین نشان می داد.
We cover the curriculum by choosing things the kids will be interested in.
ما برنامه درسی را با انتخاب چیزهایی که بچه ها به آنها علاقه مند هستند پوشش می دهیم.
The domination of the curriculum by subjects classically defined was, indeed the most obvious feature of the grammar-school curriculum.
در واقع، تسلط بر برنامه درسی توسط موضوعاتی که به طور کلاسیک تعریف شده بودند، بارزترین ویژگی برنامه درسی دستور زبان- مدرسه بود.
On the other hand one of the curriculum guides may represent the ideas that are especially important to me.
از سوی دیگر، یکی از راهنماهای برنامه درسی ممکن است ایده هایی را نشان دهد که برای من اهمیت ویژه ای دارند.
Fieldwork is an integral part of the curriculum and may include a foreign field course in third year.
کار میدانی بخشی جدایی ناپذیر از برنامه درسی است و ممکن است شامل یک دوره میدانی خارجی در سال سوم باشد.
اگر آموزش در مورد چیزی باشد، مطمئناً مربوط به چیزی است که تدریس می شود: برنامه درسی.
The curriculum includes art and music classes.
برنامه درسی شامل کلاس های هنر و موسیقی است.
The curriculum includes an eight-week work-based experience.
برنامه درسی شامل یک تجربه کار مبتنی بر هشت هفته است.
برنامه درسی مدرسه باید تا حد امکان گسترده باشد.
زبان اسپانیایی در برنامه درسی قرار دارد.
زبان اسپانیایی در برنامه درسی است.
Chinese has been introduced into the curriculum as an option.
زبان چینی به عنوان یک گزینه وارد برنامه درسی شده است.
معلولیت او را از پیروی از برنامه درسی اصلی باز نمی دارد.
در برنامه درسی باید فضای بیشتری به زبان های خارجی داده شود.
دانش آموزان در سراسر برنامه درسی از رایانه استفاده می کنند.
دانش آموز علاوه بر برنامه درسی اصلی، از میان موضوعات اختیاری نیز انتخاب می کند.
دانش آموزان در سراسر برنامه درسی (= در همه یا بیشتر دروس) از رایانه استفاده می کنند.
معلمان احساس می کنند که برنامه درسی فعلی بسیار محدود است.
همه آنها باید زبان فرانسه را بخوانند زیرا در برنامه درسی است.
ما تمام زمینه های برنامه درسی را پوشش می دهیم.
تعادل دروس در برنامه درسی
همه کودکان باید به برنامه درسی اصلی دسترسی داشته باشند.
معلمان کلاس باید در برنامه ریزی و توسعه برنامه درسی مشارکت داشته باشند.
Educational inspectors said that the college had failed to deliver the curriculum adequately.
بازرسان آموزشی گفتند که کالج نتوانسته برنامه درسی را به اندازه کافی ارائه دهد.
In those days the curriculum was pretty narrow.
در آن روزها برنامه درسی بسیار محدود بود.
بسیاری از معلمان برنامه درسی را به طور کامل دنبال می کنند.
آموزش تغذیه در حال حاضر در برنامه درسی است.
The government is introducing a national curriculum for schools.
دولت در حال ارائه یک برنامه درسی ملی برای مدارس است.
این موضوعات جزء برنامه درسی اصلی نیستند.
برنامه درسی مدرسه
modules
ماژول ها
subjects
فاعل، موضوع
syllabus
سرفصل دروس
دوره
programUS
programUS
programmeUK
programmeUK
prospectus
دفترچه
studies
مطالعات
timetable
جدول زمانی
برنامه درسی اصلی
دوره مطالعاتی
دوره تحصیلی
برنامه آموزشی
educational programme
برنامه آموزشی ملی
برنامه مطالعاتی
programme of studies
برنامه تحصیلی
کلاس
برنامه
طرح کلی دوره
دوره آموزشی
course outline
کانسپتوس
دوره مورد نیاز
نیاز
کارگاه
conspectus
درس
required course
سخنرانی
lecture