developing
developing - در حال توسعه
adjective - صفت
UK :
US :
توسعه دهنده
توسعه مجدد
توسعه یافته
توسعه نیافته
---
a developing country is a poor country that is trying to increase its industry and trade and improve life for its people
کشور در حال توسعه کشور فقیری است که در تلاش است صنعت و تجارت خود را افزایش داده و زندگی مردم خود را بهبود بخشد
در حال رشد یا تغییر
A developing country or area of the world is poorer and has less advanced industries, especially in Africa, Latin America, or Asia
یک کشور یا منطقه در حال توسعه جهان فقیرتر است و صنایع کمتر پیشرفته ای دارد، به ویژه در آفریقا، آمریکای لاتین یا آسیا.
رشد کردن یا قوی تر شدن یا پیشرفته تر شدن
کشورهای در حال توسعه دارای صنایع کمتر پیشرفته و ثروت اندکی هستند اما توانایی پیشرفته تر شدن را دارند.
Developing countries have less advanced industries and little wealth but have the ability to become more advanced.
فقیر، اما تلاش برای رشد و پیشرفت بیشتر با ایجاد صنایع جدید و اقتصاد قوی تر
poor but trying to grow and becoming more advanced by creating new industries and a stronger economy
تغذیه خوب برای کودک در حال رشد بسیار مهم است.
در دو کشور در حال توسعه، کمترین فراوانی مرگ و میر جنین در تولدهای بالاتر از مرتبه دوم اما کمتر از درجه ششم یا هفتم است.
In two developing countries, the lowest frequency of fetal mortality is at births above second but below sixth or seventh order.
هدف: ارتقای تجارت بینالمللی بهویژه کشورهای در حال توسعه با هدف تسریع توسعه اقتصادی.
Objective: to promote international trade particularly that of developing countries, with a view to accelerating economic development.
بحران در حال توسعه در خاورمیانه
این هورمون توسط جنین در حال رشد ظرف چند روز پس از بارور شدن تخمک تولید می شود.
یک جنین در حال رشد
a developing fetus
این داروها در مراحل رشد بیماری موثر هستند.
developing countries/nations/economies
کشورهای در حال توسعه/کشورها/اقتصادها
مردم بسیاری از کشورهای در حال توسعه عاری از انواع سرطانی هستند که در غرب رایج است.
the developing world/countries/nations
جهان/کشورها/کشورهای در حال توسعه
a developing fetus
یک جنین در حال رشد
Internet use is almost universal in industrialized countries, and is growing rapidly in the developing world as well.
استفاده از اینترنت در کشورهای صنعتی تقریباً جهانی است و در کشورهای در حال توسعه نیز به سرعت در حال رشد است.
Fast-growing airlines in developing markets tend to have newer fleets than their competitors in countries where air travel is well established.
خطوط هوایی با رشد سریع در بازارهای در حال توسعه تمایل دارند ناوگان جدیدتری نسبت به رقبای خود در کشورهایی داشته باشند که سفرهای هوایی به خوبی تثبیت شده است.
developing nations/economies
کشورهای در حال توسعه/اقتصادها
emergent
اورژانسی
emerging
در حال ظهور
budding
جوانه زدن
advancing
پیشبرد
fledgling
نوپا
در حال رشد
maturing
بالغ شدن
blossoming
شکوفا شدن
evolving
در حال تکامل
burgeoning
در حال گسترش
expanding
نوظهور
flourishing
در حال آینده
nascent
در حال ساخت
sprouting
جنینی
up-and-coming
ابتدایی
شروع
embryonic
پتانسیل
incipient
امیدوار کننده
سپیده دم
نیمه تمام
promising
رو به افزایش
dawning
نوزاد
inchoate
مبتکر
rising
زود
آینده
inceptive
جوان
نابالغ
coming
زاییده
immature
aborning
developed
توسعه یافته
پیشرفته
mature
بالغ
matured
بالغ شده است
کامل
established
ایجاد
evolved
تکامل یافته است
enhanced
افزایش یافته است
improved
بهبود یافته
refined
تصفیه شده
enlightened
روشن شده
cultured
با فرهنگ
بالا
grown
رشد کرده است
higher
بالاتر
educated
تحصیل کرده
progressive
ترقی خواه
settled
مستقر شده
پیچیده
perfected
کامل شد
full-blown
تمام عیار
full-fledged
بسیار توسعه یافته
full-grown
بزرگ شده
highly-developed
با تجربه
قدیمی
grown-up
مسن تر
experienced
رسیده
سالخورده
older
ripe
senile