egg
egg - تخم مرغ
noun - اسم
UK :
US :
a round object with a hard surface that contains a baby bird snake, insect etc and which is produced by a female bird snake, insect etc
جسم گرد با سطح سخت که حاوی بچه پرنده، مار، حشره و غیره است و توسط پرنده ماده، مار، حشره و غیره تولید می شود.
یک تخم مرغ مخصوصاً از مرغ که برای غذا استفاده می شود
چیزی به شکل تخم مرغ
سلولی که توسط یک زن یا حیوان ماده تولید میشود و با اسپرم (=سلول نر) ترکیب میشود و بچه میسازد.
the oval object with a hard shell that is produced by female birds, especially chickens, eaten as food
جسم بیضی شکل با پوسته سخت که توسط پرندگان ماده به ویژه جوجه ها تولید می شود و به عنوان غذا مصرف می شود
جسمی که به شکل تخم پرنده ساخته شده است
an oval object often with a hard shell that is produced by female birds and particular reptiles and insects, and contains a baby animal that comes out when it is developed
یک شی بیضی شکل، اغلب با پوسته سخت، که توسط پرندگان ماده و خزندگان و حشرات خاص تولید میشود و حاوی یک بچه حیوان است که وقتی رشد میکند بیرون میآید.
a cell produced by a woman or female animal from which a baby can develop if it combines with a male sex cell
سلولی که توسط یک زن یا حیوان ماده تولید می شود و اگر با یک سلول جنسی نر ترکیب شود، نوزاد می تواند از آن رشد کند
در هاکی روی یخ، نتیجه 0–0 در پایان یک بازی، به این معنی که هیچ یک از تیم ها گلی به ثمر نرسانده اند.
an oval, rounded object with a hard shell produced by female birds and particular female reptiles, from which a baby animal is born when it is developed
جسمی بیضی شکل و گرد با پوسته ای سخت که توسط پرندگان ماده و خزندگان ماده خاص تولید می شود و در زمان رشد یک بچه حیوان از آن متولد می شود.
An egg is also a cell produced by a woman or female animal from which a baby might develop if it combines with sperm from a male.
تخمک نیز سلولی است که توسط یک زن یا حیوان ماده تولید میشود و اگر با اسپرم نر ترکیب شود، ممکن است نوزاد از آن رشد کند.
the oval or rounded object with a hard shell that is produced by chickens, collected before a baby bird can develop within it and used as food
جسم بیضی شکل یا گرد با پوسته سخت که توسط جوجه ها تولید می شود، قبل از اینکه بچه پرنده در آن رشد کند جمع آوری می شود و به عنوان غذا استفاده می شود.
برای صبحانه تخم مرغ سرخ کرده بودیم.
In an invasive procedure a doctor could extract one of her eggs and try to fertilize it in a test tube.
در یک روش تهاجمی، پزشک می تواند یکی از تخمک های او را استخراج کند و سعی کند آن را در یک لوله آزمایش بارور کند.
بنابراین تخم او به یک زنبور کوچک رشد می کند.
به عنوان مثال، یک تخم مرغ بزرگ حاوی حدود 213 میلی گرم کلسترول است.
Only after several days does it fuse with the egg and so complete the long process of fertilisation.
تنها پس از چند روز با تخمک ترکیب می شود و بنابراین روند طولانی لقاح کامل می شود.
تخممرغها بدون پوستهشان در مایکروویو پخته شده بودند، اما زردهها هنوز دست نخورده بودند.
جوجه ها باید تغذیه می شدند، تخم هایشان جمع آوری می شد.
روی پای را با برس تخم مرغ بمالید.
ماده روی تخم ها می نشیند تا از تخم خارج شوند.
ماهی در یک زمان هزاران تخم می گذارد.
crocodile eggs
تخم تمساح
یک تخم مرغ آب پز
bacon and eggs
بیکن و تخم مرغ
fried/poached/scrambled eggs
تخم مرغ سرخ شده / آب پز / تخم مرغ آب پز
مخلوط را با کمی تخم مرغ زده شده به هم بچسبانید.
مقداری تخم مرغ روی پیراهن داری
egg yolks/whites
زرده/سفیده تخم مرغ
egg noodles
رشته فرنگی تخم مرغ
hen's/duck/quail eggs
تخم مرغ / اردک / بلدرچین
تخممرغ شکلاتی (= از شکلات به شکل تخممرغ درست شده است)
اسپرم مرد تخمک زن را بارور می کند.
an egg donor
اهدا کننده تخمک
بسیاری از زنان با استفاده از تخمک اهدایی باردار می شوند.
Their investment plan shows the familiar curate's egg pattern of some bits doing well and others doing badly.
طرح سرمایهگذاری آنها الگوی تخم مرغ آشنا را نشان میدهد که برخی از بیتها به خوبی و برخی دیگر بد عمل میکنند.
آنها با تخم مرغ روی صورت خود باقی ماندند که فقط ده نفر حاضر شدند.
من برای چندین شغل درخواست داده ام. من نمی خواهم همه تخم مرغ هایم را در یک سبد بگذارم.
بسیاری از خزندگان تخم های خود را دفن می کنند.
او به طور متوسط یک کلاچ چهار تخم می گذارد.
نرها می مانند و از تخم ها محافظت می کنند.
دو عدد تخم مرغ را داخل مخلوط بشکنید.
تخم مرغ ها را جدا کرده و سفیده ها را در یک طرف قرار دهید.
ما فقط تخم مرغ ها را برای شکار تخم مرغ تزئین می کنیم.
یک تخم مرغ آب پز/نرم آب پز
تخم مرغ های خود را چگونه دوست دارید - سرخ شده یا آب پز؟
یک تخم مرغ شکلاتی/مرمری
فاخته تخم خود را در لانه پرنده دیگری می گذارد.
پس از چهارده روز تخم ها از تخم خارج می شوند.
دوقلوهای همسان از یک تخمک بارور شده رشد می کنند که سپس به دو قسمت تقسیم می شود.
اولین بازی ما یک تخم مرغ بود - هیچ کدام از تیم ها شوت های خوبی نگرفتند.
spawn
تخمریزی
roe
قلیه
دانه
goog
گوگ
nit
nit
flyblow
flyblow
clutch
کلاچ
dissuade
منصرف کردن
discourage
دلسرد کردن
عقب نگه دارید
صحبت کردن از
dishearten
ناامید کردن
uninspire
بی الهام کردن
psych out
روانی
demoralizeUS
ایالات متحده را تضعیف کرد
intimidate
ترساندن
hamstring
همسترینگ
enfeeble
ضعیف
debilitate
ناتوان
تکان دادن
inhibit
مهار کند
suppress
سرکوب کردن
disincline
بی میلی
صدمه
curb
محدود کردن
restrain
مهار کردن
constrain
ترمز
brake
دلهره آور
daunt
آزار دادن
annoy
ناراحت
upset
افسرده
depress
تنها گذاشتن
repress
مشکل
به هم زدن
لاستیک
agitate
مرده
deaden