tire
tire - لاستیک
verb - فعل
UK :
US :
خستگی
خستگی ناپذیر
کلافه کننده
خسته کننده
---
شروع کردن به احساس خستگی یا ایجاد احساس خستگی
املای آمریکایی تایر
to begin to feel as if you have no energy and want to rest or go to sleep or to make someone feel this way
شروع به این احساس کنید که انگار انرژی ندارید و می خواهید استراحت کنید یا بخوابید یا به کسی این احساس را بدهید
املای ایالات متحده از تایر انگلستان
باعث از دست دادن انرژی یا بی انرژی شدن کسی شود
خسته شدن از چیزی یعنی خسته شدن از آن
یک حلقه لاستیکی، معمولا پر از هوا، که در اطراف چرخ ماشین، دوچرخه، یا وسیله نقلیه دیگر قرار می گیرد.
احساس می کردم می توانم تمام روز را بدون خستگی بدوم.
این از جانب کسی که هر وقت کاری او را خسته می کرد با کمر بدی بیمار می شد.
من شما را با یک دیدار طولانی خسته نمی کنم. من فقط می خواستم در آنجا توقف کنم و ببینم شما در چه حالی هستید.
پاهایش کم کم داشت خسته می شد.
او ریکاوری خوبی داشته است اما هنوز به راحتی خسته می شود.
راه رفتن حتی در فاصله کوتاه او را خسته می کند.
او به هاروارد رفت - همانطور که از یادآوری ما خسته نمی شود.
او این روزها زودتر خسته می شود.
گفتگوهای طولانی او را خسته می کرد.
او در طول مسابقه پیشتاز بوده است، اما اکنون به نظر می رسد که او خسته است.
این روزها حتی بالا رفتن از پله ها در محل کار مرا خسته می کند.
او که در اثر عفونت ضعیف شده است، به راحتی خسته می شود.
دویدن او را خسته کرد.
بالا رفتن از این همه پله من را خسته می کند.
بینندگان از برنامه های طبیعت خسته نمی شوند.
اکنون اکثر خودروها دارای لاستیک رادیال هستند.
exhaust
اگزوز
weary
خسته
fatigue
خستگی
drain
زه کشی
frazzle
شکستن
پوشیدن
زنگ تفريح
bust
نیم تنه
outwear
پوشیدن بیشتر
harass
آزار دادن
کشتن
مالیات
overtire
خسته شدن بیش از حد
jade
یشم
overtax
مازاد مالیات
poop
مدفوع
knacker
چاقو
shatter
خرد کردن
bush
بوته
whack
ضربت زدن
incapacitate
ناتوان کردن
overwork
کار زیاد
شکست
سقوط - فروپاشی
faint
از هوش رفتن
fold
تا کردن
overburden
اضافه بار
overstrain
فشار بیش از حد
yawn
خمیازه
فرسوده شدن
ناک اوت
refresh
تازه کردن
beef up
گوساله کردن
fortify
مستحکم کردن
تقویت
energiseUK
energiseUK
energizeUS
energizeUS
enliven
زنده کردن
exhilarate
به وجد آوردن
envigorateUK
EnvigorateUK
invigorateUS
نیروبخش ایالات متحده
بازگرداندن
revive
احیای
activate
فعال کردن
کمک
کمک کند
assuage
آرام کردن
ساختن
calm
آرام
cheer
تشویق کردن
راحتی
cure
درمان
delight
لذت بسیار
تشويق كردن
افزایش دادن
بهبودی یافتن
mend
لطفا
بالا آمدن
روحیه دادن
soothe
liven up
pep up