no

base info - اطلاعات اولیه

no - نه

exclamation - تعجب - علامت تعجب

/nəʊ/

UK :

/nəʊ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [no] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Just say yes or no.


    فقط بگو بله یا نه.

  • ‘Are you ready?’ ‘No, I'm not.’


    آماده ای؟ نه، من نیستم.

  • Sorry the answer's no.


    با عرض پوزش، پاسخ منفی است.

  • ‘Another drink?’ ‘No, thanks.’


    «یک نوشیدنی دیگر؟» «نه، متشکرم.»

  • It's about 70—no, I'm wrong—80 kilometres from Rome.


    حدود 70 - نه، اشتباه می کنم - 80 کیلومتر با رم فاصله دارد.

  • No! Don't touch it! It's hot.


    نه! به آن دست نزن! گرمه.

  • ‘It was Tony.’ ‘No, you're wrong. It was Ted.’


    «تونی بود.» «نه، اشتباه می کنی. تد بود.

  • ‘It's not very good is it?’ ‘No, you're right it isn't (= I agree).’


    «خیلی خوب نیست، درست است؟» «نه، حق با شماست، اینطور نیست (= موافقم).»

  • ‘She's had an accident.’ ‘Oh no!’


    او تصادف کرده است. اوه نه!

  • ‘I'm leaving!’ ‘No!’


    من می روم! نه!

  • You're coming and I won't take no for an answer!


    تو می آیی و من جواب نه را قبول نمی کنم!

  • ‘Are you enjoying it?’ ‘Yes and no.’


    آیا از آن لذت می بری؟ بله و نه.

  • There's no butter left.


    هیچ کره ای باقی نمانده است.

  • There are no pockets in these trousers.


    هیچ جیبی در این شلوار وجود ندارد.

  • That's my kind of holiday - no email, no phone and no worries.


    این نوع تعطیلات من است - بدون ایمیل، بدون تلفن، و بدون نگرانی.

  • There's no chance (= no possibility) of us getting there by eight.


    هیچ شانسی (= هیچ امکانی) وجود ندارد که تا ساعت هشت به آنجا برسیم.

  • No smoking/fishing.


    سیگار / ماهیگیری ممنوع

  • Did you feed the cat? No I forgot.


    به گربه غذا دادی؟ نه، فراموش کردم.

  • Would you like any more cake? No thank you.


    کیک دیگه ای میخوای؟ نه، ممنون.

  • Do you have any homework tonight? No.


    امشب تکلیف داری؟ نه.

  • The exam is no more difficult than the tests you've been doing in class.


    امتحان سخت تر از تست هایی نیست که در کلاس انجام داده اید.

  • The issues are of no great interest (= only a little interest) to me.


    مسائل برای من هیچ علاقه خاصی ندارند (= فقط اندکی علاقه دارند).

  • Maybe you had a dream. No?


    شاید خواب دیدی نه؟


  • انتخابات هفته آینده است، نه؟

  • Did you get any replies about the camping weekend? So far we have two yeses, a no and a maybe.


    آیا در مورد تعطیلات آخر هفته کمپینگ پاسخی دریافت کردید؟ تا اینجا ما دو بله، یک نه و یک شاید.

  • 14 ayes to 169 noes - the noes have it (= have won).


    14 بله تا 169 نه - نه ها آن را دارند (= برنده شده اند).

  • They live at No. 17.


    آنها در شماره 17 زندگی می کنند.

  • The answers to nos 13–20 are on page 21.


    پاسخ شماره های 13 تا 20 در صفحه 21 موجود است.

  • The reaction in No. 10 was one of unbridled fury.


    واکنش شماره 10 خشم افسارگسیخته بود.

  • There’s no butter left.


    کره ای باقی نمانده

  • No trees grow near the top of the mountain.


    هیچ درختی نزدیک بالای کوه نمی روید.

synonyms - مترادف
  • zero


    صفر


  • نه یکی


  • هیچی


  • هیچ یک


  • نه کمی از

  • not a hint of


    نه اشاره ای از

  • not an iota of


    نه ذره ای از


  • هیچ امکانی وجود ندارد

  • no allowance of


    بدون کمک هزینه

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

absolved

لغت پیشنهادی

midstream

لغت پیشنهادی

deepwater