number
number - عدد
noun - اسم
UK :
US :
کلمه یا علامتی که مقدار یا مقدار دقیقی را نشان می دهد
یک شماره تلفن
عددی که برای نشان دادن موقعیت چیزی در یک مجموعه یا لیست مرتب استفاده می شود
مجموعهای از اعداد که برای نامگذاری یا تشخیص کسی یا چیزی استفاده میشوند
مقداری از چیزی که قابل شمارش است
قطعه ای از موسیقی عامه پسند که بخشی از اجرای طولانی تر را تشکیل می دهد
یک کپی از یک مجله یا روزنامه که در تاریخ خاصی چاپ شده است
گروهی از مردم
شکل یک کلمه، بسته به اینکه در مورد یک چیز صحبت می شود یا بیش از یک چیز
برای دادن شماره به چیزی که بخشی از یک مجموعه یا لیست مرتب شده است
اگر تعداد افراد یا اشیاء به مقدار مشخصی برسد، تعداد آنها چند نفر است
چیزی شمردن
یک سری اعداد که برای شناسایی کسی یا چیزی استفاده می شود
چند نفر در یک موقعیت خاص، فعالیت و غیره وجود دارد
ارقام یا مبالغ، به عنوان مثال در حساب های یک شرکت یا در آمار
مقدار کل چیزی
مهمترین شخص یا چیز، دومین فرد مهم و غیره در یک سازمان یا گروه
مقدار یا مقدار خاصی باشد
برای دادن شماره به چیزهایی که بخشی از یک مجموعه یا لیست هستند
(یک علامت یا نماد نشان دهنده) واحدی که بخشی از سیستم شمارش و محاسبه را تشکیل می دهد
عددی که برای علامت گذاری مثال خاصی از چیزی استفاده می شود
یک مقدار یا کل
تعدادی از یک توصیف خاص
چندین نوع خاص از چیزها
یک نسخه خاص از یک مجله
یک تکه لباس، به خصوص یک لباس، که شما آن را تحسین می کنید
فردی با یک ویژگی خاص
یک آهنگ یا آهنگ کوتاه
چیزی که اغلب گفته می شود
عددی را در نظر بگیرید و آن را در دو ضرب کنید.
یک عدد بالا/پایین
even numbers (= 2, 4, 6, etc.)
اعداد زوج (= 2، 4، 6، و غیره)
odd numbers (= 1, 3, 5, etc.)
اعداد فرد (= 1، 3، 5، و غیره)
27 دلار به من بدهکار هستی؟ آن را 30 کنید، این عدد گرد خوبی است.
آنها در شماره 26 زندگی می کنند.
این آهنگ در جدول به رتبه 5 رسید.
نام و شماره تلفن مشتری را بخواهید.
مشتریان می توانند با تماس با شماره 0800 (= یک شماره تلفن رایگان در بریتانیا) با ما تماس بگیرند.
متاسفم، من فکر می کنم شما شماره اشتباه دارید (= شماره تلفن اشتباه).
با این شماره تماس بگیرید و بخواهید با جان صحبت کنید.
شماره حسابتون چنده لطفا؟
آیا می توانم شماره کارت اعتباری شما را داشته باشم؟
لطفا شماره تلفن ثابت و همراه خود را بدهید.
تعداد زیادی از افراد برای این کار درخواست داده اند.
در تعداد کمی از موارد این بیماری کشنده است.
تعداد افراد بی خانمان به طرز چشمگیری افزایش یافته است.
تعداد کل دانش آموزان در شش سال گذشته دو برابر شده است.
تعداد زیادی از (= بسیار زیاد) حیوانات مرده اند.
تعدادی از (= برخی) مشکلات بوجود آمده است.
من میتوانم دلایل (= بسیاری) برای نرفتن به شما بیاورم.
برای شمارش تعداد قدم هایی که برمی دارید از گام شمار استفاده کنید.
هدف ما کاهش تصادفات جاده ای است.
امسال تعداد رویدادها را از شش به ده افزایش دادیم.
ما هشت نفر بودیم (= هشت نفر بودیم).
Nurses are leaving the profession in increasing numbers.
پرستاران به طور فزاینده ای این حرفه را ترک می کنند.
سنگینی اعداد (= تعداد زیاد سربازان) پیروزی آنها را تضمین کرد.
این دوره به دلیل فشار اعداد (= تعداد بیش از حد دانش آموزان) باید تکرار شود.
staff/student numbers
شماره کارکنان/دانشجو
یکی از شماره ما (= یکی از ما)
نخست وزیر توسط نمایندگان مجلس از بین آنها انتخاب می شود.
numeral
عددی
digit
رقم
شکل
integer
عدد صحیح
شخصیت
decimal
اعشاری
سمبل
cypherUK
cypherUK
cipherUS
cipherUS
numeric
واحد
مجموع
sum
اصلی
cardinal
چیفر
chiffer
شمردن
مخرج
denominator
نشانه گذاری
notation
صورت کسر
numerator
ترتیبی
ordinal
نخست
آمار
statistic
عدد اصلی
cardinal number
شماره ترتیبی
ordinal number
عدد کامل
عدد اعشاری
decimal number
نماد عددی
numerical symbol
شماره عربی
Arabic number
شماره رومی
Roman number
عدد عربی
Arabic numeral
اعداد رومی
Roman numeral
عربی
Arabic