number

base info - اطلاعات اولیه

number - عدد

noun - اسم

/ˈnʌmbər/

UK :

/ˈnʌmbə(r)/

US :

family - خانواده
numeral
عددی
numeracy
اعداد
numerator
صورت کسر
innumeracy
بی شماری
innumerable
بی شمار
numerical
متعدد
numerous
شماره کردن
numerate
عدد
innumerate
از تعداد
number
به صورت عددی
outnumber
---
numerically
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [number] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Think of a number and multiply it by two.


    عددی را در نظر بگیرید و آن را در دو ضرب کنید.

  • a high/low number


    یک عدد بالا/پایین

  • even numbers (= 2, 4, 6, etc.)


    اعداد زوج (= 2، 4، 6، و غیره)

  • odd numbers (= 1, 3, 5, etc.)


    اعداد فرد (= 1، 3، 5، و غیره)

  • You owe me 27 dollars? Make it 30, that's a good round number.


    27 دلار به من بدهکار هستی؟ آن را 30 کنید، این عدد گرد خوبی است.


  • آنها در شماره 26 زندگی می کنند.

  • The song reached number 5 in the charts.


    این آهنگ در جدول به رتبه 5 رسید.

  • Ask for the customer's name and phone number.


    نام و شماره تلفن مشتری را بخواهید.

  • Customers can reach us by calling an 0800 number (= a free phone number in the UK).


    مشتریان می توانند با تماس با شماره 0800 (= یک شماره تلفن رایگان در بریتانیا) با ما تماس بگیرند.

  • I'm sorry I think you have the wrong number (= wrong phone number).


    متاسفم، من فکر می کنم شما شماره اشتباه دارید (= شماره تلفن اشتباه).


  • با این شماره تماس بگیرید و بخواهید با جان صحبت کنید.

  • What is your account number please?


    شماره حسابتون چنده لطفا؟

  • Can I have your credit card number?


    آیا می توانم شماره کارت اعتباری شما را داشته باشم؟

  • Please give your landline and mobile phone numbers.


    لطفا شماره تلفن ثابت و همراه خود را بدهید.

  • A large number of people have applied for the job.


    تعداد زیادی از افراد برای این کار درخواست داده اند.

  • In a small number of cases the illness is fatal.


    در تعداد کمی از موارد این بیماری کشنده است.

  • The number of homeless people has increased dramatically.


    تعداد افراد بی خانمان به طرز چشمگیری افزایش یافته است.

  • The total number of students has doubled in the last six years.


    تعداد کل دانش آموزان در شش سال گذشته دو برابر شده است.

  • Huge numbers of (= very many) animals have died.


    تعداد زیادی از (= بسیار زیاد) حیوانات مرده اند.

  • A number of (= some) problems have arisen.


    تعدادی از (= برخی) مشکلات بوجود آمده است.

  • I could give you any number of (= a lot of) reasons for not going.


    من می‌توانم دلایل (= بسیاری) برای نرفتن به شما بیاورم.

  • Use a pedometer to count the number of steps you take.


    برای شمارش تعداد قدم هایی که برمی دارید از گام شمار استفاده کنید.

  • Our aim is to reduce the number of road accidents.


    هدف ما کاهش تصادفات جاده ای است.


  • امسال تعداد رویدادها را از شش به ده افزایش دادیم.

  • We were eight in number (= there were eight of us).


    ما هشت نفر بودیم (= هشت نفر بودیم).

  • Nurses are leaving the profession in increasing numbers.


    پرستاران به طور فزاینده ای این حرفه را ترک می کنند.

  • Sheer weight of numbers (= the large number of soldiers) secured them the victory.


    سنگینی اعداد (= تعداد زیاد سربازان) پیروزی آنها را تضمین کرد.

  • The course will have to be repeated owing to pressure of numbers (= too many students).


    این دوره به دلیل فشار اعداد (= تعداد بیش از حد دانش آموزان) باید تکرار شود.

  • staff/student numbers


    شماره کارکنان/دانشجو

  • one of our number (= one of us)


    یکی از شماره ما (= یکی از ما)

  • The prime minister is elected by MPs from among their number.


    نخست وزیر توسط نمایندگان مجلس از بین آنها انتخاب می شود.

synonyms - مترادف
  • numeral


    عددی

  • digit


    رقم


  • شکل

  • integer


    عدد صحیح


  • شخصیت

  • decimal


    اعشاری


  • سمبل

  • cypherUK


    cypherUK

  • cipherUS


    cipherUS

  • numeric


    واحد


  • مجموع

  • sum


    اصلی

  • cardinal


    چیفر

  • chiffer


    شمردن


  • مخرج

  • denominator


    نشانه گذاری

  • notation


    صورت کسر

  • numerator


    ترتیبی

  • ordinal


    نخست


  • آمار

  • statistic


    عدد اصلی

  • cardinal number


    شماره ترتیبی

  • ordinal number


    عدد کامل


  • عدد اعشاری

  • decimal number


    نماد عددی

  • numerical symbol


    شماره عربی

  • Arabic number


    شماره رومی

  • Roman number


    عدد عربی

  • Arabic numeral


    اعداد رومی

  • Roman numeral


    عربی

  • Arabic


antonyms - متضاد

  • حرف

  • one


    یکی


  • بخش

  • commoner


    معمولی

لغت پیشنهادی

substantially

لغت پیشنهادی

rules

لغت پیشنهادی

refocuses