minister
minister - وزیر
noun - اسم
UK :
US :
وزارت
وزیری
a politician who is in charge of a government department in Britain and some other countries
سیاستمداری که مسئول یک بخش دولتی در بریتانیا و برخی کشورهای دیگر است
یک کشیش در برخی از کلیساهای مسیحی
someone whose job is to represent their country in another country but who is lower in rank than an ambassador
کسی که وظیفه اش نمایندگی کشورش در کشور دیگری است، اما از نظر رتبه پایین تر از یک سفیر است
برای کار کشیش
in Britain and some other countries, a politician who is a member of the government and is either in charge of or has an important job in a government department
در بریتانیا و برخی کشورهای دیگر، سیاستمداری که یکی از اعضای دولت است و یا مسئول یا دارای یک شغل مهم در یک بخش دولتی است.
a member of the government in Britain and many other countries who is in charge of a particular department or has an important position in it
یکی از اعضای دولت در بریتانیا و بسیاری از کشورهای دیگر که مسئولیت بخش خاصی را بر عهده دارد یا در آن سمت مهمی دارد
یک رهبر مذهبی در کلیساهای مسیحی خاص
a person below the rank of ambassador whose job is to represent his or her country in a foreign country
فردی زیر رتبه سفیر که وظیفه او نمایندگی کشورش در یک کشور خارجی است
(در کلیساهای مختلف مسیحی) شخصی که مراسم مذهبی را رهبری می کند
(in many countries) a high government official who is in charge of or has an important position in a particular department
(در بسیاری از کشورها) یک مقام عالی دولتی که مسئول یا دارای پست مهمی در یک بخش خاص است
کمک کردن یا مراقبت از مردم
a member of the government who is in charge of a particular department or has an important position in it
عضوی از دولت که مسئول بخش خاصی است یا در آن سمت مهمی دارد
او وزیر دفاع، پیتر ریث را به جای خود فرستاد.
Chancellor Norman Lamont and fellow finance ministers began hammering out the final draft in Edinburgh yesterday afternoon.
نورمن لامونت صدر اعظم و وزرای دارایی، دیروز بعد از ظهر در ادینبورگ چکش پیش نویس نهایی را آغاز کردند.
وزیر خارجه روسیه نیز در این دیدار حضور داشت.
In 1906-14 successive foreign ministers were authorised by the tsar to report to it on only five occasions.
در سالهای 1906-1914 وزرای خارجه متوالی از سوی تزار مجاز شدند که تنها در پنج نوبت به آن گزارش دهند.
For at least another thirty to forty-five seconds the former prime minister just stared back at them.
برای حداقل سی تا چهل و پنج ثانیه دیگر، نخست وزیر سابق فقط به آنها خیره شد.
Tactics that shunted money into the hands of prime ministers or sycophantic merchants did not generally help the citizens of a nation.
تاکتیک هایی که پول را به دست نخست وزیران یا بازرگانان متفکر می برد، عموماً به شهروندان یک ملت کمک نمی کرد.
به نظر می رسید که وزیر اصرار داشت صحبت های میچل را بشنود.
وزیر آموزش و پرورش
او در سال 2016 وزیر آموزش و پرورش شد.
وزیر دفاع جدید منصوب شد.
نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا
وزرای ارشد کابینه
cabinet/government ministers
کابینه/وزرای دولت
وزیر دارایی / دفاع / کشور / دادگستری
وزیر بهداشت 10 میلیارد پوند بودجه اضافی را اعلام کرد.
یک وزیر متدیست
او به عنوان وزیر جماعت کوچک روستایی منصوب شد.
گروه هایی در حال لابی کردن وزیر حمل و نقل در مورد این موضوع هستند.
مقامات محلی باید طرح ها را برای تصویب به وزیر مربوطه ارائه دهند.
Ministers are accountable to Parliament.
وزرا در مقابل مجلس پاسخگو هستند.
لرد بورگلی، وزیر ارشد ملکه الیزابت
مداخله وزیر خارجه با نتایج فاجعه باری همراه بود.
وزیر مسئول خدمات بهداشتی و درمانی
وزیر جدید هنر
وزیر امور خارجه/بهداشت
خدمتکار در کلیسای باپتیست محلی
وزیر بلژیک در مادرید
وزیر خارجه
عدالت اجتماعی او را از اولین ماموریت وزارتی اش درگیر کرده است.
او شروع به خدمت به زندانیان کرد.
کارخانه جدید توسط وزیر تجارت افتتاح شد.
وزیر دارایی / محیط زیست / حمل و نقل و غیره
کشیش
preacher
واعظ
cleric
روحانی
ecclesiastic
کلیسایی
reverend
بزرگوار
divine
الهی
pastor
کلیسا
churchman
معاون
vicar
سلطه
clergyman
پدر
parson
رئیس
dominie
سرپرستی
padre
شماس
rector
منشی
curate
بانوی روحانی
deacon
زن کلیسایی
chaplain
کرکمن
clerk
جوسر
clergywoman
مبشر
مبلغ
clerical
راهب
churchwoman
اسقف اعظم
kirkman
اسقفی
josser
evangelist
clergyperson
missionary
bishop
archbishop
monk
diocesan
layman
شخص غیر روحانی
layperson
فرد عامی
secular
سکولار
parishioner
اهل محله
laic
لایک
عضو جماعت
laywoman
زن غیر روحانی
believer
مومن
proselyte
مسیحی
neophyte
کاراموز
follower
دنباله رو
unordained person
شخص نامشخص
nonbeliever
بی اعتقاد
laity
غیر روحانی
priestess
کشیش
non-Christian
غیر مسیحی