yesterday

base info - اطلاعات اولیه

yesterday - دیروز

adverb - قید

/ˈjestərdeɪ/

UK :

/ˈjestədeɪ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [yesterday] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • A company spokeswoman said yesterday that no final decision had been made yet.


    سخنگوی شرکت دیروز گفت که هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده است.

  • yesterday morning/afternoon/evening


    دیروز صبح/بعدازظهر/عصر

  • The company yesterday announced a $40 million deal.


    این شرکت روز گذشته از یک معامله 40 میلیون دلاری خبر داد.

  • To think I was lying on a beach only the day before yesterday.


    فکر کنم فقط دیروز در ساحل دراز کشیده بودم.

  • I can remember our wedding as if it were yesterday.


    می توانم عروسی مان را طوری به یاد بیاورم که انگار دیروز بود.

  • They arrived yesterday.


    دیروز رسیدند.

  • Where were you yesterday morning?


    دیروز صبح کجا بودی؟

  • Figures released yesterday show 4,944 people were awaiting surgery.


    آمار منتشر شده دیروز نشان می دهد که 4944 نفر در انتظار عمل جراحی بودند.

  • Oh yeah? I wasn't born yesterday you know.


    اوه بله؟ میدونی من دیروز به دنیا نیامدم

  • He called yesterday while you were out.


    دیروز وقتی بیرون بودی زنگ زد.

  • I saw her yesterday afternoon.


    دیروز بعدازظهر دیدمش

  • Is that today's paper? No it's yesterday's.


    این روزنامه امروز است؟ نه، مال دیروز است.

  • I called her the day before yesterday.


    دیروز بهش زنگ زدم

  • Nobody's interested in yesterday's pop stars.


    هیچ کس به ستاره های پاپ دیروز علاقه ای ندارد.

  • These songs are a part of all our yesterdays.


    این ترانه ها بخشی از همه دیروزهای ماست.

  • We got back from our vacation yesterday.


    دیروز از تعطیلات برگشتیم

  • Yesterday I started exercising seriously.


    دیروز به طور جدی ورزش کردم.

  • Is that today’s paper? No it’s yesterday’s.


synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • فردا

لغت پیشنهادی

blow

لغت پیشنهادی

deadlocked

لغت پیشنهادی

autonomy