cable
cable - کابل
noun - اسم
UK :
US :
a plastic or rubber tube containing wires that carry telephone messages, electronic signals, television pictures etc
یک لوله پلاستیکی یا لاستیکی حاوی سیم هایی که پیام های تلفن، سیگنال های الکترونیکی، تصاویر تلویزیونی و غیره را حمل می کند
یک طناب فلزی قوی ضخیم که در کشتی ها، برای پشتیبانی از پل ها و غیره استفاده می شود
سیستم پخش تلویزیون با استفاده از کابل که توسط شخصی که آن را تماشا می کند پرداخت می شود
a telegram
یک تلگرام
برای ارسال تلگرام به کسی
a tube containing wires that carry electronic signals or information
لوله ای حاوی سیم هایی که سیگنال ها یا اطلاعات الکترونیکی را حمل می کنند
a system of broadcasting television programmes by means of cables under the ground instead of signals through the air
سیستم پخش برنامه های تلویزیونی با استفاده از کابل های زیر زمین به جای سیگنال ها از طریق هوا
مجموعه ای از سیم ها که با پلاستیک پوشانده شده است که برق، سیگنال های تلفن و غیره را حمل می کند.
→ تلویزیون کابلی
to put cables under the ground in an area so that television or phone signals can be sent along them
برای قرار دادن کابل ها در زیر زمین در یک منطقه به طوری که سیگنال های تلویزیون یا تلفن در طول آنها ارسال شود
(طول) سیم، به ویژه به طناب ضخیم و محکم پیچ خورده یا برای حمل برق استفاده می شود
(در گذشته) یک پیام ارسال شده توسط سیگنال الکتریکی
مجموعه ای از سیم ها یا فیبرهای پوشیده شده که سیگنال های الکتریکی یا الکترونیکی از آن عبور می کنند
سیستم ارسال برنامه های تلویزیونی یا سیگنال های تلفن همراه با سیم های زیر زمین
اپراتورهای کابلی قادر خواهند بود نرم افزار را از طریق سیستم کابلی در ست تاپ دانلود کنند.
یک کانال کابلی
علاوه بر این، تمام ترافیک کابلی ورودی و خروجی بریتانیا را می خواند.
This was done by cable to Parastaev, who by then was back in Moscow as general-secretary of the Society.
این کار از طریق کابل به پاراستایف، که در آن زمان به عنوان دبیر کل انجمن به مسکو بازگشته بود، انجام شد.
او روز چهارشنبه به راه افتاد تا یک مایل به سمت تله کابین کوهستان پیاده روی کند.
در طول جنگ، به دلیل سانسور اجباری کابل، به دست آوردن ترافیک کابلی مشکلی نداشت.
برنامههای پزشکی آنها در دوران ویدیویی در دهها شبکه کابلی و پخش در ساعات اولیه پخش میشود.
من نمی دانم که آیا یک فیلم قدیمی جان وین در کابل نمایش داده می شود؟
تا ایستگاه راه آهن راحت است و تنها 10 دقیقه پیاده تا تله کابین Schilthorn فاصله دارد.
fibre-optic cable
کابل فیبر نوری
یک کابل برق
overhead/underground/undersea cables
کابل های هوایی / زیرزمینی / زیر دریا
یک کابل 10000 ولتی
یک کابل USB
طول کابل برق
آنها در حال حفر جاده برای کابل کشی هستند.
ما می توانیم تا 500 کانال کابلی را دریافت کنیم.
ما تازه کابل نصب کرده بودیم.
کابل را به ترمینال صحیح وصل کنید.
کابل را به آمپلی فایر وصل کردم.
مهندسان قصد دارند کابل های تلفن را در زیر رودخانه اجرا کنند.
یک کابل در زیر جاده وجود دارد.
برای کشیدن کابل های زیرزمینی باید جاده ها را حفر کرد.
این کابل های فیبر نوری می توانند تماس های تلفنی و داده های کامپیوتری را حمل کنند.
کابل های جدید شهرهای بزرگ اروپا را به هم متصل می کند
یک طول کابل
جاده برای کابل کشی کنده شده است.
overhead power cables
کابل های برق بالای سر
دفتر به کابل رفته است.
این کانال فقط به صورت کابلی موجود است.
بسیاری از مناطق روستایی هنوز کابل کشی نشده اند.
باید دیش ماهواره بخرید یا کابل کشی کنید.
آنها جاده را حفر کردند تا کابل تلفن را ببندند.
هتل ها از Wi-Fi برای دسترسی به داخل اتاق بدون نیاز به کابل کشی استفاده می کنند.
ethernet/fibre-optic/network/power cable
کابل اترنت / فیبر نوری / شبکه / کابل برق
طناب
cord
توری
lace
خط
سیم
زنجیر
رشته
پسر
فروشنده
hawser
افسار
lacing
خفه کننده
bridle
اقامت کردن
choker
دویدن
سیم بکسل
tow
تکه طناب
towline
بالابر بالابر
طناب سیمی
topping lift
نخ
ریسمان
thread
لیگاتور
strand
رهبری
twine
خم شدن
ligature
تانگ
fibreUK
flex
فیبر آمریکا
thong
نوار
fibreUK
بافتن
filament
fiberUS
yarn
braiding
hawser
فروشنده