string
string - رشته
noun - اسم
UK :
US :
نخ محکمی که از چندین نخ به هم تابیده شده است که برای بستن یا بستن چیزها استفاده می شود
تعدادی از چیزها یا رویدادهای مشابه یکی پس از دیگری می آیند
گروهی از چیزهای مشابه
گروهی از حروف، کلمات یا اعداد، به ویژه در یک برنامه کامپیوتری
one of the long thin pieces of wire nylon etc that are stretched across a musical instrument and produce sound
یکی از تکه های بلند و نازک سیم، نایلون و غیره که روی یک آلت موسیقی کشیده شده و صدا تولید می کند.
افرادی که در یک ارکستر یا گروه موسیقی هستند که آلات موسیقی دارای سیم مانند ویولن را می نوازند
برای چیدن چیزها روی یک نخ، زنجیره و غیره
آویزان کردن چیزها در یک خط، معمولاً در هوا، مخصوصاً برای تزئین
برای قرار دادن یک سیم یا مجموعه ای از سیم ها بر روی یک آلت موسیقی
(a piece of) strong thin rope made by twisting very thin threads together used for fastening and tying things
(تکه ای از) طناب محکم و نازک که از پیچاندن نخ های بسیار نازک به یکدیگر ساخته می شود و برای بستن و بستن چیزها استفاده می شود.
مجموعه ای از اشیاء که در یک ردیف روی یک طناب یا نخ به هم وصل شده اند
یک سری چیزها یا رویدادهای مرتبط
a thin wire that is stretched across a musical instrument and is used to produce a range of notes depending on its thickness, length and tightness
سیم نازکی که روی یک آلت موسیقی کشیده می شود و بسته به ضخامت، طول و سفتی آن برای تولید طیفی از نت ها استفاده می شود.
the group of instruments that have strings and are played with a bow or with the fingers, or the players in a musical group who play these instruments
گروه سازهایی که تار دارند و با آرشه یا با انگشتان نواخته می شوند یا نوازندگان گروه موسیقی که این سازها را می نوازند.
one of the thin plastic strings that are stretched between the sides of the frame of a racket used in sport
یکی از رشته های پلاستیکی نازک که بین دو طرف قاب راکت کشیده می شود که در ورزش استفاده می شود.
a usually short piece of text consisting of letters, numbers, or symbols that is used in computer processes such as searching through large amounts of information
یک متن معمولاً کوتاه متشکل از حروف، اعداد یا نمادها که در فرآیندهای رایانه ای مانند جستجو در مقادیر زیاد اطلاعات استفاده می شود.
متشکل از سازهای زهی یا مربوط به آنها
برای گذاشتن سیم روی یک ساز موسیقی
برای قرار دادن رشته های جدید روی راکت مورد استفاده در ورزش
برای قرار دادن یک رشته از طریق تعدادی از اشیاء
یک طناب نازک
a thin wire or cord that is stretched across a musical instrument and produces musical notes when pulled or hit
سیم یا طناب نازکی که روی یک آلت موسیقی کشیده می شود و هنگام کشیدن یا ضربه زدن نت های موسیقی تولید می کند.
زهها در ارکستر گروهی از سازها هستند که با تار صدا تولید میکنند
مجموعه ای از اشیاء که در یک ردیف روی یک بند ناف یا نخ به هم وصل شده اند
برای چسباندن یک نخ یا چیزی مشابه از انتهای آن، به طوری که وسط آویزان شود
برای قرار دادن یک نخ یا بند ناف در هر یک از مجموعه ای از چیزها
از قدرت یا نفوذ خود برای رسیدن به آنچه می خواهید استفاده کنید
the person who pulls the strings in a particular organization situation etc. makes the important decisions about it and controls it
فردی که در یک سازمان، موقعیت و غیره به ریسمان می پردازد، تصمیمات مهمی را در مورد آن می گیرد و آن را کنترل می کند.
خودکار از نخی به دیوار آویزان بود.
آیا این مجموعه ای از حکایات مجزا است یا الگوی مراقبت غیر استاندارد؟
Almost every trainer with a string of 20 horses shares the same ultimate ambition - to win the Cheltenham Gold Cup.
تقریباً هر مربی با یک رشته 20 اسبی در همان جاه طلبی مشترک است - بردن جام طلای چلتنهام.
یک قطعه / طول / توپ از رشته
بسته را در کاغذ قهوه ای پیچید و با نخ بست.
کلید کنار در به نخ آویزان است.
یک رشته مروارید
مولکول ها به هم می پیوندند و رشته های بلندی را تشکیل می دهند.
این گروه در دهه نود موفق به کسب یک سری موفقیت شد.
او صاحب یک رشته اصطبل مسابقه است.
برای کلید زدن/وارد کردن یک رشته جستجو
آن را روی سیم G پخش کنید.
موضوع آغازین توسط رشته ها گرفته می شود.
وامهای عمده مانند این همیشه با رشتهها همراه هستند.
این یک پیشنهاد تجاری، ناب و ساده است. هیچ رشته ای متصل نیست.
نخست وزیر بریتانیا آنقدر مستعد است که به ریسمان پیش بند واشنگتن بچسبد.
این نمایشگاه نشان می دهد که او تارهای دیگری به کمان هنری خود دارد.
«چقدر طول میکشد؟» «تکه نخ چقدر است؟»
سیم را محکم کشید.
برای بستن بسته بندی، یک نخ را برش دادم.
یک گره در رشته وجود دارد.
نخ را دور بسته ببندید.
نخ را به توپ پیچید.
یک رشته تصادف در آن گوشه رخ داده است.
این آخرین مورد از یک رشته رسوایی های مرتبط با رئیس جمهور است.
یک تنیسور با رشته ای طولانی از موفقیت ها در زمین های چمن
پس از پیروزی در یک رشته انتخابات، حزب ناگهان رو به افول رفت.
او یک رشته کامل از روابط شکسته در گذشته خود داشت.
این درمان در یک رشته کلینیک در سراسر کشور در دسترس است.
این شرکت دارای یک رشته کازینو در نوادا است.
بسته ای که با نخ بسته شده است
یک توپ/تکه ریسمان
وقتی رشته ها را می کشید، دست ها و پاهای عروسک حرکت می کند.
یک رشته مهره / مروارید
cord
طناب
رشته
strand
ریسمان
twine
سیم
کابل
خط
نخ
thread
فیبر آمریکا
yarn
fibreUK
fiberUS
دستفروش
fibreUK
توری
hawser
لیگاتور
lace
فیلیس
lacing
تانگ
ligature
باند
fillis
پیچ - پیچیدن
thong
فیبر بلند
کراوات
filament
بند
twist
فیبریل
نوار
برس
strap
مو
fibril
کمربند
سس
bristle
رهبری
wisp
شخصی
interruption
وقفه
یکی
stoppage
توقف
disarray
بی نظمی