hit
hit - اصابت
verb - فعل
UK :
US :
لمس کردن کسی یا چیزی سریع و محکم با دست، چوب و غیره
به سرعت و با زور وارد چیزی یا کسی شدن
حرکت دادن سریع بخشی از بدن در برابر چیزی که باعث درد می شود
if you hit a ball or other object you make it move forward quickly by hitting it with a bat, stick etc
اگر به توپ یا جسم دیگری ضربه بزنید، با ضربه زدن به آن با چوب، چوب و غیره باعث میشوید که سریع به جلو حرکت کند
برای کسب امتیاز با ضربه زدن به توپ در یک بازی مانند بیس بال یا کریکت
فشار دادن یک قطعه در یک ماشین، ماشین و غیره تا کار کند
حمله کردن به چیزی یا زخمی کردن کسی با بمب، گلوله و غیره
اگر اتفاق بدی به جایی یا شخصی بیفتد، ناگهان اتفاق می افتد و بر مردم تأثیر بدی می گذارد
to experience trouble problems etc
برای تجربه مشکلات، مشکلات و غیره
برای رسیدن به یک سطح یا عدد خاص
اگر واقعیتی به شما برسد، ناگهان به اهمیت آن پی می برید و متعجب یا شوکه می شوید
اگر بو یا منظره ای به شما برخورد کند، ناگهان آن را بو می کنید یا می بینید
برای رسیدن به مکانی
ضربه زدن سریع و محکم به کسی با دست، چوب و غیره
ضربه زدن به کسی عمداً چندین بار، مخصوصاً خیلی شدید
to hit someone with your hand or a weapon. Strike is more formal than hit and is mainly used in written English
ضربه زدن به کسی با دست یا اسلحه Strike بیشتر رسمی است تا ضربه و عمدتاً در زبان انگلیسی نوشتاری استفاده می شود
با دست بسته به کسی ضربه محکمی بزنی، مخصوصاً در دعوا
به کسی مشت خیلی محکم زدن
صدمه زدن به کسی در یک حمله خشونت آمیز، با ضربات زیاد
ضربه زدن به کسی با دست باز خود، به خصوص به این دلیل که از دست او عصبانی هستید
برای تنبیه شخصی، به خصوص کودک را با دست باز خود بزنی
to hit a door or window with your closed hand in order to attract the attention of the people inside
با دست بسته خود به در یا پنجره ضربه بزنید تا توجه افراد داخل را جلب کنید
برخورد به یک سطح Strike بیشتر رسمی است تا ضربه و عمدتاً در زبان انگلیسی نوشتاری استفاده می شود
ضربه زدن به چیزی خیلی سخت
ضربه زدن به چیزی سخت، مخصوصاً به گونه ای که باعث آسیب شود
به آرامی با انگشتان خود به چیزی ضربه بزنید، اغلب به منظور جلب توجه کسی
به سرعت در زدن یا چند بار ضربه زدن به چیزی
ضربه ای ناگهانی به چیزی محکم، به گونه ای که صدای بلندی ایجاد کند
چند بار ضربه زدن به چیزی با قدرت زیاد
ضربه زدن سریع به چیزی چندین بار ایجاد صدای بلند و مداوم
ضربه زدن به قسمتی از بدن به چیزی، به خصوص به دلیل اینکه آن را نمی بینید یا متوجه نمی شوید
می ترسیدم مرا بزند.
با چترش به او ضربه زد.
یک نفر به صورتش زد.
با چکش میخ را کاملا به سرش زد.
اتوبوس به پل برخورد کرد.
پسربچه با یک ماشین تندرو تصادف کرد.
قایق به جسم زیر سطح آب برخورد کرد.
حتما به زانوم ضربه زدم
سرش را به سقف پایین کوبید.
در حالی که بلند شد، دستش را به لبه میز زد.
این شهر دیشب دوباره مورد اصابت بمب قرار گرفت.
او مورد اصابت یک تک تیرانداز قرار گرفت.
همه گلوله ها به اهدافشان اصابت نمی کند.
او توپ را زد و به سمت پایه اول دوید.
ضربه زیادی به توپ زدم و توپ از زمین خارج شد.
ما توپمان را از روی حصار زده ایم!
برای زدن یک هوم ران
ترمز بزن!
گوشی را برداشت و چند دکمه زد.
من احساس کردم که ضربه زدن به دکمه سریع به جلو بسیار زیاد است.
من تصادفاً کلید را اشتباه زدم.
رمز عبور خود را وارد کنید و سپس روی بازگشت ضربه بزنید.
افزایش مالیات قطعا به فقرا ضربه خواهد زد.
مرگ او در ابتدا واقعاً به من ضربه نزد.
یک گردباد سه شنبه شب رخ داد.
مناطق روستایی از این اعتصاب بیشترین آسیب را دیده اند.
اسپانیا یکی از کشورهایی بود که بیشترین آسیب را دید.
وقتی رزی رفت خیلی به او ضربه زد.
ما زمانی به دشمن ضربه زدیم که اصلاً انتظارش را نداشتند.
این مسیر پیاده روی را دنبال کنید و در نهایت به جاده خواهید رسید.
رئیس جمهور فردا به شهر می آید.
فوت کردن، دمیدن
در زدن
سکته
کمربند
جعبه
تأثیر
punch
مشت زدن
smack
بو
spank
زدن
ضربه
thump
ضربه زدن
wallop
ولوپ کردن
bang
انفجار
bump
دست انداز
clout
نفوذ
cuff
کاف
slap
سیلی زدن
swipe
کش رفتن
thwack
thwack
clip
کلیپ
collision
برخورد
ترک
پوند
sock
جوراب
welt
ورم
whack
ضربت زدن
bash
ضربه شدید
biff
بیف
buffet
بوفه
rap
رپ
slam