arrive
arrive - رسیدن
verb - فعل
UK :
US :
برای رسیدن به مکانی که می خواهید بروید
اگر چیزی رسید، آن را آورده یا به شما تحویل می دهند
اگر یک رویداد یا دوره زمانی خاص فرا برسد، اتفاق می افتد
اگر ایده، روش، محصول و غیره جدیدی وارد شود، شروع به وجود می کند یا شروع به استفاده می کند
به دنیا آمدن
برای رسیدن به جایی دریافت در زبان انگلیسی روزمره بسیار رایج تر از ورود است
رسیدن به جایی مخصوصا پس از یک سفر طولانی
اگر کسی بیاید به جایی می رسد که شما هستید
رسیدن به جایی مخصوصا وقتی کسی منتظر شماست
دیرتر از زمانی که باید به جایی برسید و نگران آن به نظر نرسید
رسیدن به جایی - مخصوصاً برای افرادی که به خانه میرسند، یا هواپیما، قطار و غیره به فرودگاه، ایستگاه و غیره میرسند استفاده میشود.
to arrive somewhere – used especially about people arriving home or a plane train etc arriving at an airport station etc
اگر هواپیما، قطار یا کشتی وارد شود، به جایی می رسد که شما هستید
اگر هواپیما یا مسافران آن فرود بیایند، به زمین می رسند
برای رسیدن به یک مکان، به خصوص در پایان یک سفر
اتفاق افتادن یا شروع به وجود
اگر بچه ای بیاید، به دنیا می آید
برای آمدن به یک مکان، به ویژه. بعد از سفر
اگر کسی یا چیزی برسد، ظاهر می شود
infml کسی که وارد شده موفق شده است
infml Someone who has arrived has become successful
بسته من رسید؟
فروش اسباب بازی از زمان ورود بازی های رایانه ای دو برابر شده است.
به نظر شما ساعت چند می رسیم؟
پروازش چه ساعتی می رسد؟
چرا محل های کمپینگ اینقدر قبل از رسیدن مقامات پاکسازی شد؟
بچه ساعت پنج دقیقه به نیمه شب رسید.
ورود کشتی های تدارکاتی به بنادر در امتداد ساحل شرقی آغاز شده است.
انتظار می رود هنرمندانی که به آن سمت رسیده اند، ساکت بنشینند و دادگاه برگزار کنند.
به قصر رسیدیم، داخل شدیم و به رختکن رسیدیم.
وقتی آنها به هتل خود رسیدند هوا تاریک شده بود.
برای کارکنانی که با کایاک به محل کار خود میرسند، هیچ گونه پرداخت تشویقی ارائه نمیشود.
منتظر می مانم تا بیایند.
خوشحال شدم که سالم به خانه رسیدی.
زود/دیر رسیدن برای جلسه
او ظهر به نیویورک خواهد رسید.
قطار با 20 دقیقه تاخیر به ایستگاه رسید.
تا دیروقت به هتل برنگشتیم.
وقتی به صحنه رسیدم همه چیز تمام شده بود.
دانشآموزان ممکن است تازه وارد بریتانیا شده باشند، با زبان انگلیسی کم یا بدون زبان.
یک افسر پلیس به موقع به محل رسید تا سارقان را در حال خروج از ساختمان دید.
آنها خیلی دیر رسیدند که نمی توانستند کاری انجام دهند.
پلیس برای دستگیری او وارد شد.
امروز صبح نامه ای برای شما رسید.
درخواست خود را برای رسیدن تا 31 اکتبر ارسال کنید.
یک ساعت منتظر ماندیم تا ناهارمان برسد.
محصول جدید اوایل سال آینده در قفسههای سوپرمارکتها (= در دسترس باشد) میرسد.
بالاخره روز عروسی فرا رسید.
بچه زود آمد (= به دنیا آمد).
زمانی که در فهرست نهایی جایزه من بوکر قرار گرفت، می دانست که به آنجا رسیده است.
این پسر به عنوان دروازه بان لیگ برتر وارد شده است.
چه ساعتی رسیدند؟
بالاخره آن شب دیر به مقصد رسیدیم.
باید به زودی برسیم
ما اولین نفری بودیم که رسیدیم.
طبق معمول برادرم آخرین نفری بود که رسید.
اگر فکر می کنید ممکن است دیر برسید به ما اطلاع دهید.
او دوست دارد بدون اطلاع از راه برسد.
قطار قرار است هر زمانی در حال حاضر برسد.
بسته نرسید.
انبوهی از نامه ها روی میز من آمده بود.
تابستان اوایل آن سال فرا رسید.
با فرا رسیدن پاییز پرندگان به سمت جنوب مهاجرت می کنند.
به نظر می رسد
بیا
وارد
materialiseUK
materialiseUK
materializeUS
materializeUS
نشان می دهد
رویکرد
رسیدن به آنجا
زمین
درستش کن
نشان دادن
نوبت دادن
بالا بیا
به اینجا برسی
گزارش
بازدید کنید
alight
شعله ور
disembark
پیاده شدن
dismount
منفجر کردن
رها کردن
رول کردن
چک کردن
ساعت در
وارد شوید
پاپ در
پاپ آپ
ورود
سقوط کردن
فهمیدن، متوجه شدن
ظاهر شدن
make an appearance
depart
رفتن
ترک کردن
برو
حرکت
retreat
عقب نشینی
decamp
اردوگاه کردن
exit
خروج
بازنشسته شدن
vacate
خالی کردن
scoot
اسکات
شکاف
کنار کشیدن
bail
وثیقه
bolt
پیچ
کتاب
flit
بال زدن
پرواز
skedaddle
رکاب زدن
scram
کلاهبرداری
پاک کردن
make an exit
یک خروجی ایجاد کنید
خارج کردن
عازم شدن
راه افتاد
مرخصی
در آوردن
گمشو
وسایلت را جمع کن
برو بیرون
سر بیرون
بیرون رفتن