summer

base info - اطلاعات اولیه

summer - تابستان

noun - اسم

/ˈsʌmər/

UK :

/ˈsʌmə(r)/

US :

family - خانواده
midsummer
نیمه تابستان
summery
تابستانی
summer
تابستان
google image
نتیجه جستجوی لغت [summer] در گوگل
description - توضیح
  • the time of the year when the sun is hottest and the days are longest, between spring and autumn


    زمانی از سال که خورشید گرم ترین و روزها طولانی ترین است، بین بهار و پاییز


  • برای گذراندن تابستان در یک مکان خاص

  • the season of the year between spring and autumn when the weather is warmest, lasting from June to September north of the equator and from December to March south of the equator


    فصلی از سال بین بهار و پاییز که هوا گرم ترین است، از ژوئن تا سپتامبر در شمال خط استوا و از دسامبر تا مارس در جنوب خط استوا طول می کشد.


  • فصلی از سال بین بهار و پاییز، از ژوئن تا سپتامبر در شمال استوا و از دسامبر تا مارس در جنوب استوا، زمانی که هوا گرم‌ترین است.

  • the season of the year between spring and fall lasting from June to September north of the equator and from December to March south of the equator, when the weather is warmest


    او بسیار جوانتر از تابستان های 70 ساله اش به نظر می رسید.

  • He looked much younger than his 70 summers.


    این تراکنش که تابستان گذشته اعلام شد، از اول ژانویه اجرایی شد.

  • Announced last summer the transaction became effective Jan. 1.


    کارفرمایان متعهد شدند که مشاغل تابستانی و بعد از مدرسه را برای جوانان فراهم کنند و اولویت استخدام را به فارغ التحصیلان مدارس دولتی بدهند.

  • The employers pledged to provide summer and after-school jobs for young people and to give priority hiring to public school graduates.


    دانشگاه کرنل همچنین دوره های کوتاه بسیار متنوعی را در مورد موضوعات خاص ارائه می دهد که در طول جلسه تابستانی برگزار می شود.

  • Cornell University also offers a large variety of short courses on specific themes, held during the summer session.


    شاید رنگ آسمان در تابستان تفاوتی نداشته باشد.


  • در تابستان و پاییز 1989، حزب کارگر مجدداً در نظرسنجی‌ها پیشتاز شد.

  • In the summer and autumn of 1989, Labour led strongly in the opinion polls again.


    قهرمانان المپیک لینفورد کریستی و سالی گانل در اولین مسابقات انفرادی خود در تابستان کار خود را قطع خواهند کرد.

  • Olympic champions Linford Christie and Sally Gunnell will have their work cut out in their first individual races of the summer.


    تابستان 1972

  • the summer of 1972


    در همین حال، نسخه سینمایی «قطعات رد شده» در تابستان امسال تولید خود را آغاز می کند.

  • Meanwhile the film version of Skipped Parts begins production this summer.


example - مثال
  • We're going away in the summer.


    ما در تابستان می رویم.

  • in the summer of 2019


    در تابستان 2019

  • this/next/last summer


    تابستان امسال / آینده / تابستان گذشته

  • two summers ago


    دو تابستان پیش

  • It's very hot here in summer.


    در تابستان اینجا خیلی گرم است.

  • late/early summer


    اواخر/اوایل تابستان

  • It is now high summer (= the hottest part of summer).


    اکنون اوج تابستان است (= گرمترین قسمت تابستان).


  • در طول تابستان گرم طولانی

  • a cool/wet summer


    تابستان خنک/مرطوب

  • I managed to get six weeks' work over the summer.


    در تابستان موفق شدم شش هفته کار کنم.


  • فروش در طول بهار و تابستان انجام خواهد شد.

  • a summer’s day


    یک روز تابستانی

  • She was wearing a light summer dress.


    او یک لباس تابستانی روشن پوشیده بود.


  • این خانه در حال حاضر در ماه های تابستان به روی عموم باز است.

  • the summer holidays/vacation/break


    تعطیلات تابستانی / تعطیلات / تعطیلات

  • We're at the height of summer travel season.


    ما در اوج فصل سفرهای تابستانی هستیم.

  • Are you looking for a summer job?


    آیا به دنبال کار تابستانی هستید؟

  • Seville is scorching in high summer.


    سویا در تابستان بسیار سوزان است.

  • There are two new courses being run in the summer term.


    دو دوره جدید در ترم تابستان برگزار می شود.

  • Insect populations reach high levels during the summer.


    جمعیت حشرات در طول تابستان به سطح بالایی می رسد.

  • We have breakfast on the balcony in (the) summer.


    ما در تابستان در بالکن صبحانه می خوریم.

  • Last summer they went to Australia, and two summers ago they went to Brazil.


    تابستان گذشته آنها به استرالیا رفتند و دو تابستان پیش به برزیل.

  • That year it was a hot dry summer.


    آن سال تابستان گرم و خشکی بود.

  • summer weather/sun


    هوا/آفتاب تابستانی

  • a summer/summer's day


    یک روز تابستان/تابستان

  • If your cactus has summered outdoors, move it into the garage or house when overnight temperatures drop below 65°F.


    اگر کاکتوس شما در خارج از خانه تابستان شده است، زمانی که دمای هوا در طول شب به زیر 65 درجه فارنهایت رسید، آن را به گاراژ یا خانه منتقل کنید.

  • We always spend our summers on the island.


    ما همیشه تابستان هایمان را در جزیره می گذرانیم.

synonyms - مترادف
  • summertime


    تابستان

  • sunshine


    آفتاب

  • warmth


    گرما

  • midsummer


    نیمه تابستان


  • فصل

  • solstice


    انقلاب


  • حرارت

  • sun


    روزهای سگ

  • summertide


    روزها در آفتاب

  • dog days


    انقلاب تابستانی

  • days in the sun


    هوای گرم

  • summer solstice


    روزهای پیک نیک


  • زمان شورش

  • picnic days


    فصل آفتابی

  • riot time


    ساعت تابستانی

  • sunny season


    اواسط تابستان

  • daylight savings time


    اوج تابستان


  • روز سنت جان


  • انقلاب ژوئن

  • St John's Day


    انقلاب شمالی

  • June solstice


    نور روز صرفه جویی در زمان

  • northern solstice


  • daylight saving time


antonyms - متضاد

  • زمستان

لغت پیشنهادی

exclusively

لغت پیشنهادی

bewildering

لغت پیشنهادی

newsletters