dog
dog - سگ
noun - اسم
UK :
US :
a common animal with four legs, fur, and a tail. Dogs are kept as pets or trained to guard places, find drugs etc
یک حیوان معمولی با چهار پا، خز و دم. سگ ها به عنوان حیوان خانگی نگهداری می شوند یا برای نگهبانی از مکان ها، یافتن مواد مخدر و غیره آموزش دیده اند
سگ نر، روباه یا گرگ
یک کلمه توهین آمیز به معنای زن غیرجذاب
یک کلمه توهین آمیز برای یک مرد ناخوشایند یا نادرست
چیزی که کیفیتش خیلی پایینه
اگر مشکل یا بدشانسی شما را درگیر کند، برای مدت طولانی مشکل ایجاد می کند
دنبال کردن از نزدیک پشت سر کسی
در ماتریس رشد/سهم، محصولی با سهم بازار پایین در بازار با رشد کم
یک حیوان معمولی با چهار پا، مخصوصاً توسط مردم به عنوان حیوان خانگی یا برای شکار یا نگهبانی چیزها نگهداری می شود
مردی که ناخوشایند است یا قابل اعتماد نیست
یک کلمه توهین آمیز برای یک فرد زشت، به ویژه یک زن
دنبال کردن کسی از نزدیک و پیوسته
برای ایجاد مشکلات
حیوانی با چهار پا که معمولاً به عنوان حیوان خانگی نگهداری می شود و گاهی اوقات برای محافظت از چیزها استفاده می شود
شخصی از نوع مشخص شده
سرمایه گذاری، شرکت یا محصولی که احتمالا شکست خواهد خورد
محصولی که سهم کمی از بازاری دارد که نرخ رشد پایینی دارد
وضعیتی که در آن رقبا برای موفقیت به یکدیگر آسیب می زنند
اگر یک شرکت غذای سگ خود را بخورد، به جای استفاده از محصولات تولید شده توسط شرکت های دیگر، از محصولاتی که تولید می کند در فعالیت های تجاری خود استفاده می کند.
if a company eats its own dog food it uses the products that it makes in its own business activities, rather than using products made by other companies
برای قرار گرفتن در شرایط بسیار بد
می گفت که یک طرح شکست خواهد خورد
سگ یک فیلم بود.
اکثر زنانی که با آنها بیرون می رود سگ هستند.
سگ خانواده
سگ را به پیاده روی بردم.
من فقط سگ را پیاده می کنم.
صدای پارس سگ را می شنیدم.
سگ های ولگرد شب ها در خیابان ها پرسه می زدند.
dog walkers/owners
راهروان/صاحبان سگ
dog food/biscuits
غذای سگ/بیسکویت
یک سگ و توله هایش
لابرادور یک نژاد سگ است.
آخرین فیلم او یک سگ مطلق بود.
ای سگ کثیف!
نمایش سگ و پونی از بازدید او از منطقه جنگی
نمایش سگ و پونی برای فروش این ایده به سرمایه گذاران
من می ترسم در این خط کار این یک مورد سگ خوردن سگ باشد.
ما در دنیای سگ خواری فعالیت می کنیم.
او از این حساب ها یک صبحانه واقعی سگ درست کرده است.
او شریک فقیر خود را زندگی سگی کرد.
این شرکت از زمانی که مدیریت جدید زمام امور را در دست گرفت، به دست سگ ها رفته است.
من واقعاً سگی در این مبارزه ندارم، بنابراین می توانم فقط از بازی لذت ببرم.
کارمندان یک سگ در شکار دارند، بنابراین باید به نظرات آنها گوش داد.
من اخیراً مثل یک سگ کار می کنم.
مثل سگ با او رفتار می کردند.
وقتی داستان خوبی را حس کرد مانند سگی با استخوان بود.
او شانسی برای قبولی در امتحان ندارد.
رئیس او یک چک بازنشستگی بزرگ جمع می کند در حالی که او را به سمت سگ ها می اندازند.
او اغلب می ایستد تا با دیگر سگ راهروها چت کند.
مالکانی که به سگ های خود اجازه خطا در مسیر پیاده روی را بدهند جریمه خواهند شد.
سگی استخوان قدیمی را می جوید.
سگی دور پاشنه هایم بو می کشید.
سگ بد! اینجا چه کار میکنی؟
او به سگش آموزش داده که پشت دوچرخه اش بنشیند.
او توسط یک سگ گاز گرفته شد.
canine
سگ سگ
hound
سگ شکاری
tyke
تایک
pooch
پوچ
mongrel
مخلوط کن
pup
توله سگ
puppy
درمان
cur
سگی
doggy
مات
mutt
تیکه
doggie
کمک کردن
tike
بیتزر
whelp
تعظیم
bitzer
ترمز
bowwow
کوری
brak
فیدو
kuri
دم تکان دادن
fido
سگ خانگی
tail-wagger
سگ نر
منحرف شدن
کیسه کک
stray
بهترین دوست انسان
flea bag
سگ پای
سگ لاپ داگ
pye-dog
حیوان خانگی
lapdog
دورگه
سگ زرد
crossbreed
سگ پاره
همدم سگ
pariah dog
canine companion