old
old - قدیمی
adjective - صفت
UK :
US :
چیزی که قدیمی است برای مدت طولانی وجود داشته یا استفاده می شود
کسی که پیر شده است برای مدت بسیار طولانی زندگی کرده است
افرادی که پیر هستند
برای صحبت در مورد مدت زمان زندگی یا وجود یک شخص یا چیز استفاده می شود
خانه قدیمی، شغل، دوست دختر و غیره شما همان چیزی است که قبلا داشتید
old things are things that are familiar to you because you have seen them or experienced them many times before
چیزهای قدیمی چیزهایی هستند که برای شما آشنا هستند زیرا قبلاً آنها را بارها دیده یا تجربه کرده اید
دوست قدیمی، دشمن و غیره کسی است که شما مدت زیادی است که می شناسید
که برای مدت طولانی زندگی کرده است
یک کلمه مودبانه برای قدیمی
becoming old
پیر شدن
اقوام مسن بسیار پیر هستند
یک برادر یا خواهر بزرگتر بزرگتر رسمی تر از مسن تر به نظر می رسد
بسیار قدیمی - به صورت طنز استفاده می شود
نسبتا پیر بودن
پیر شدن برای انجام کاری
مربوط به مراقبت های پزشکی و درمان افراد مسن
بسیار قدیمی - در مورد چیزهایی که هزاران سال پیش وجود داشته اند یا چیزهایی که بسیار قدیمی به نظر می رسند استفاده می شود
مبلمان عتیقه، ساعت، جواهرات و غیره قدیمی و اغلب ارزشمند هستند
در مورد سنت ها، مشکلات یا موقعیت هایی استفاده می شود که برای مدت بسیار طولانی وجود داشته اند
سالها زندگی کرده یا وجود داشته است
نامناسب زیرا برای افراد مسن در نظر گرفته شده است
برای توصیف یا پرسیدن سن کسی استفاده می شود
از دوره ای در گذشته
یک زبان زمانی که در مراحل اولیه توسعه خود بود
(مخصوصاً از یک دوست) که برای مدت طولانی شناخته شده است
used before someone's name when you are referring to or talking to them to show that you know that person well and like them
قبل از نام کسی که به او اشاره می کنید یا با او صحبت می کنید استفاده می شود تا نشان دهد که آن شخص را به خوبی می شناسید و دوستش دارید.
افراد مسن با هم به عنوان یک گروه در نظر گرفته می شوند
در مقایسه با دیگران از همان نوع، برای مدت طولانی زندگی کرده یا وجود داشته است
(به طور خاص از یک دوست) برای مدت طولانی شناخته شده است
infml Old همچنین برای نشان دادن اینکه کسی را می شناسید و دوست دارید استفاده می شود
داشتن سن خاص یا سن مناسب برای یک فعالیت یا شرایط خاص
بچه فقط چند ساعت سن داشت.
در آن روزها بیشتر مردم وقتی فقط پانزده سال داشتند مدرسه را ترک کردند.
در سی سالگی، او قبلاً 40000 پوند در سال درآمد داشت.
two fourteen-year-old boys
دو پسر چهارده ساله
کلاسی برای کودکان پنج ساله (= کودکان پنج ساله)
من فکر نمی کردم که او برای این مسئولیت بزرگ باشد.
او برای بازی در نقش رومئو سن زیادی ندارد.
این ساختمان چند قدمت دارد؟
او مسن ترین بازیکن تیم است.
او از من خیلی بزرگتر است.
من و دو خواهر بزرگترم یک اتاق خواب مشترک داشتیم.
پیر شدن/پیر شدن
پیرمرد روی کوسن ها دراز کشیده بود.
یک پیرزن کوچولو
او زنی بود که پیش از زمان خود پیر شده بود (= پیرتر از او به نظر می رسید).
او داشت پیر به نظر می رسید.
تام آخرین بازمانده از نسل قدیمی خانواده بود.
پیرها بیشتر از جوانها سرما را احساس می کنند.
old habits
عادت های قدیمی
او همیشه همان بهانه های قدیمی را می آورد.
این فرش در حال حاضر بسیار قدیمی شده است.
یک خانه مزرعه قدیمی زیبا
در قدیم اوضاع فرق می کرد.
برگشتم تا از مدرسه قدیمی ام دیدن کنم.
انگلیسی قدیم و میانه
مردم هنوز به طرز فکر قدیمی چسبیده اند.
ما در خانه قدیمی خود جای بیشتری داشتیم.
مامان و بابا برای ما یخچال خریدند و تلویزیون قدیمی خود را به ما دادند.
او یک دوست قدیمی من است (= من او را برای مدت طولانی می شناسم).
We're old rivals.
ما رقیب قدیمی هستیم
همیشه همان چهره های قدیمی است.
مسن
mature
بالغ
aged
سن
older
مسن تر
ارشد
greyUK
greyUK
grizzled
گریزل کرد
hoary
هوس انگیز
کهن
decrepit
فرسوده
doddering
سرگردانی
doddery
ابلهانه
ripe
رسیده
senescent
پیر
senile
سالخورده
superannuated
بازنشسته شده
venerable
ارجمند
septuagenarian
هفت ساله
ageingUK
پیری انگلستان
agingUS
سالخوردگی ایالات متحده
geriatric
سالمندی
octogenarian
هشت ساله
unyoung
بی جوان
nonagenarian
غیر سنی
centenarian
صد ساله
grayUS
خاکستری ایالات متحده
matured
بالغ شده است
abiding
ماندگار
long-lasting
طولانی مدت
longevous
در سال های پیشرفته
جوان
youthful
نوجوان
در حال توسعه
جوانه زدن
شکوفه دادن
budding
شکوفا شدن
blooming
در حال رشد
blossoming
مقدار کمی
نابالغ
juvenile
بهاری
پسرانه
pubescent
دخترانه
vernal
بی سن
puerile
صدا زدن
boyish
نوزادی
boylike
بچه گانه
girlish
جزئی
girllike
قبل از نوجوانی
ageless
خام
callow
زیر سن
immature
بچه گانه - کودک مانند
infantine
کودکانه
kiddish
preteen
underage
youngish
babyish
childish
childlike