beautiful
beautiful - زیبا
adjective - صفت
UK :
US :
آرایشگر
نگاه کردن به کسی یا چیزی که زیباست بسیار جذاب است
بسیار خوب است یا به شما لذت زیادی می دهد
یک زن یا کودک زیبا ظاهری عالی دارد
یک فرد خوش تیپ زیبا به نظر می رسد خوش قیافه در گفتار انگلیسی بسیار رایج است
an attractive person looks nice especially in a way that makes you feel sexually interested in them
یک فرد جذاب به نظر خوب می رسد، به خصوص به گونه ای که باعث می شود از نظر جنسی به او احساس علاقه کنید
یک دختر یا زن زیبا زیبا به نظر می رسد - به ویژه در مورد زنی که چهره خوبی دارد استفاده می شود
a handsome man or boy looks nice – used especially about a man who has a nice face. Handsome is also sometimes used especially in literature to describe a woman who is good-looking and has a strong face
یک مرد یا پسر خوش تیپ زیبا به نظر می رسد - به ویژه در مورد مردی که چهره خوبی دارد استفاده می شود. خوش تیپ نیز گاهی به خصوص در ادبیات برای توصیف زنی که خوش قیافه و چهره ای قوی دارد استفاده می شود.
extremely attractive. Gorgeous is used especially by women
فوق العاده جذاب زرق و برق دار به خصوص توسط خانم ها استفاده می شود
خوب است - در مورد حیوانات، نوزادان، کودکان و بزرگسالان جوان استفاده می شود
زمانی استفاده می شود که می گویند شخصی بسیار زیبا به نظر می رسد
used to describe something that looks, feels, sounds etc so good that it gives you a lot of pleasure
برای توصیف چیزی که به نظر می رسد، احساس، صدا و غیره آنقدر خوب است که به شما لذت زیادی می دهد استفاده می شود
وقتی می گوییم چیزی بسیار زیبا به نظر می رسد، احساس می شود یا به نظر می رسد استفاده می شود
لذت بخش - اغلب در مورد چیزهایی که بزرگ یا چشمگیر نیستند استفاده می شود
لذت بخش است صداهای جذاب بیشتر رسمی به نظر می رسد تا زیبا
بسیار بزرگ، زیبا و چشمگیر – مورد استفاده در مورد ساختمان ها، اشیاء و مناظر
دیدنی دلپذیر - در توصیفات مکتوب شهرها، ساختمانها و مکانها استفاده میشود
extremely beautiful and impressive – used especially about views
بسیار زیبا و چشمگیر - به ویژه در مورد نماها استفاده می شود
used to describe things that have very beautiful small details, especially things that have been made with a lot of skill
برای توصیف چیزهایی که دارای جزئیات کوچک بسیار زیبا هستند، به ویژه چیزهایی که با مهارت زیاد ساخته شده اند استفاده می شود
به گونه ای طراحی شده است که بسیار جذاب به نظر می رسد و استایل زیادی دارد
بسیار جذاب
very pleasant
بسیار دلپذیر
بسیار مهربان
داشتن یک کیفیت جذاب که برای کسانی که آن را تجربه می کنند یا به آن فکر می کنند لذت می برد
خانه را دوست داری؟ دوست دارم؟ زیباست!
The scenery was incredibly beautiful.
مناظر فوق العاده زیبا بود.
او آن را کاربردی و همچنین زیبا یافت.
کوه و دریاچه آرام و زیبا بودند و بالاخره من و الیزابت با هم بودیم.
حالا او زیر درخت کریسمس بود، زیباترین و زیباترین درختی که میتوانست تصور کند.
Big can be beautiful and surprisingly few of the buildings here display the empty pedantry conspicuous in contemporary paintings and sculpture.
بزرگ میتواند زیبا باشد، و بهطور شگفتانگیزی تعداد کمی از ساختمانهای اینجا پدانتری خالی را که در نقاشیها و مجسمهسازیهای معاصر نمایان است، نشان میدهند.
والدین همیشه بر این باورند که نوزادشان زیباترین نوزاد دنیاست.
پرنده ای زیبا با پرهای آبی روشن
یک زن/دختر زیبا
چه روز زیبایی!
یک چهره زیبا / کودک / صدای / باغ / ساحل
beautiful countryside/weather/music
حومه زیبا / آب و هوا / موسیقی
او آن شب به طرز خیره کننده ای زیبا به نظر می رسید.
مناظر اینجا خیلی زیباست
چه زیبا گفتن!
ممنون - کار زیبایی انجام دادید.
چه زمان زیبایی
او چهره بسیار زیبایی دارد
او را قد بلند، تیره و خوش تیپ توصیف کردند.
She’s a very attractive woman.
او یک زن بسیار جذاب است.
She looked particularly lovely that night.
او در آن شب بسیار دوست داشتنی به نظر می رسید.
او با یک مرد بسیار خوش قیافه وارد شد.
شما زرق و برق دار به نظر می رسید!
من او را زیبا و تقریباً زیبا به یاد دارم.
او هرگز در مدرسه زیبا تلقی نمی شد.
نیازی به آرایش نداشت او به طور طبیعی زیبا بود.
او را فوق العاده زیبا یافت.
او به عنوان یک بازیگر جوان پسر بسیار زیبایی بود.
او چهره ای کلاسیک زیبا داشت.
ویژگیهای او بهطور کلاسیک زیبا بود، با گونههای با ساختاری عالی.
چه بچه زیبایی!
نشستیم و به آهنگ زیبا گوش دادیم.
ملودی فوق العاده زیبایی بود
جو وقتی گوشواره ها را دید نفس کشید: «آنها فقط زیبا هستند.
طرح ها خالص، ریاضت و سرد و زیبا بودند.
تمام تلاشمان را کردیم تا اتاق را زیبا کنیم.
یک زن زیبا
breathtakingly beautiful scenery
مناظر خیره کننده زیبا
لباس زیبایی پوشیده بود.
alluring
جذاب
ظریف
gorgeous
نفیس
charming
خوش قیافه
elegant
بسیار
exquisite
دلربا
handsome
قابل توجه، برجسته، موثر
خیره کننده
ravishing
فرشته ای
striking
خوب
stunning
خوش تیپ
angelic
برازنده
appealing
بزرگ
cute
دوست داشتني
از نظر فیزیکی جذاب
good-looking
خوش
graceful
عوام فریبی
سکسی
عالی
از نظر زیبایی شناسی جذاب
pleasing
زیبا و دل انگیز
pulchritudinous
زیبا
sexy
جادوگر
sublime
الهی
aesthetically appealing
چشم نواز
aesthetically pleasing
beauteous
bewitching
dazzling
divine
eye-catching
زشت
hideous
زشت و زننده
grotesque
گروتسک
repulsive
دافعه
misshapen
بد شکل
disgusting
چندش آور
frumpish
ناامید
haggard
مضطرب
plain
جلگه
خشن
unattractive
غیر جذاب
بی ریخت
uncouth
نازک
undesirable
نامطلوب
unrefined
تصفیه نشده
bad-looking
بدقیافه
barbaric
وحشیانه
barbarous
حیوانی
beastly
کثیف
filthy
کرک دار
frumpy
زرنگ
gaudy
سخت به چشم
خانگی
homely
بد اقبال بریتانیا
ill-favouredUK
بدخواه ایالات متحده
ill-favoredUS
بی ظرافت
inelegant
اضافه وزن
overweight
درهم و برهم
sloppy
ناآرام
ungroomed
نامرتب
unkempt