surprisingly

base info - اطلاعات اولیه

surprisingly - به طرز شگفت انگیزی

adverb - قید

/sərˈpraɪzɪŋli/

UK :

/səˈpraɪzɪŋli/

US :

family - خانواده
surprise
تعجب
surprised
غافلگیر شدن
surprising
شگفت آور
unsurprising
جای تعجب نیست
unsurprisingly
بدون تعجب
google image
نتیجه جستجوی لغت [surprisingly] در گوگل
description - توضیح
  • unusually or unexpectedly


    به طور غیرمعمول یا غیرمنتظره

  • unexpectedly or in a way that is unusual


    به طور غیر منتظره یا به روشی غیرمعمول

  • This after I had learned how to work with people with cancer often proved surprisingly effective.


    این، پس از اینکه یاد گرفتم چگونه با افراد مبتلا به سرطان کار کنم، اغلب به طرز شگفت انگیزی موثر بود.


  • در این زمان، تور در بحران بود.


  • پوشش تلویزیونی تأثیر کمی بر روند اعتبار حزب داشت.

  • Students are bright articulate, self-confident and surprisingly mature.


    دانش آموزان باهوش، خوش بیان، با اعتماد به نفس و به طرز شگفت آوری بالغ هستند.

  • Not surprisingly most companies eagerly accept this offer.


    جای تعجب نیست که اکثر شرکت ها مشتاقانه این پیشنهاد را می پذیرند.

  • The experimental protocol was indeed there but the actual details seemed surprisingly scant.


    پروتکل آزمایشی در واقع وجود داشت، اما جزئیات واقعی به‌طور شگفت‌آوری ناچیز به نظر می‌رسیدند.

  • Not surprisingly the company turned to obvious areas of cost-cutting and revenue- raising.


    جای تعجب نیست که شرکت به حوزه های آشکار کاهش هزینه و افزایش درآمد روی آورد.

  • It's surprisingly warm this morning.


    امروز صبح به طرز شگفت انگیزی گرم است.

example - مثال
  • She looked surprisingly well.


    او به طرز شگفت آوری خوب به نظر می رسید.

  • Surprisingly he agreed straight away.


    با کمال تعجب، او بلافاصله موافقت کرد.


  • جای تعجب نیست که در چنین روز گرمی، ساحل شلوغ بود.

  • She knew surprisingly little about her sister’s life.


    او به طرز شگفت آوری اطلاعات کمی در مورد زندگی خواهرش داشت.

  • What is surprising about these results is that boys are more likely to be left-handed than girls.


    آنچه در مورد این نتایج شگفت آور است این است که پسران بیشتر از دختران چپ دست هستند.

  • Surprisingly boys are more likely to be left-handed than girls.


    با کمال تعجب، پسرها بیشتر از دخترها چپ دست هستند.

  • Interestingly, even when both parents are left-handed, there is still only a 26 per cent chance of their children being left-handed.


    جالب اینجاست که حتی زمانی که والدین هر دو چپ دست هستند، باز هم تنها ۲۶ درصد احتمال چپ دست بودن فرزندانشان وجود دارد.

  • One of the most interesting findings is that only 2 per cent of the left-handers surveyed have two left-handed parents.


    یکی از جالب ترین یافته ها این است که تنها 2 درصد از چپ دست های مورد بررسی دو والدین چپ دست دارند.

  • It is interesting to note that people are more likely to be left-handed if their mother is left-handed than if their father is.


    جالب است بدانید که افراد اگر مادرشان چپ دست باشد بیشتر از پدرشان چپ دست می شوند.

  • The most striking feature of these results is that left-handed mothers are more likely to have left-handed children.


    بارزترین ویژگی این نتایج این است که مادران چپ دست احتمال بیشتری برای داشتن فرزندان چپ دست دارند.


  • این رستوران به طرز شگفت انگیزی ارزان بود.


  • جای تعجب نیست که هیئت منصفه آنها را مقصر تشخیص داد.

synonyms - مترادف
  • unusually


    غیرعادی

  • oddly


    به طرز عجیبی

  • strangely


    بر خلاف انتظار

  • unexpectedly


    به طور خاص

  • weirdly


    غیر معمول

  • peculiarly


    قابل توجه

  • uncommonly


    کنجکاو

  • remarkably


    فوق العاده

  • curiously


    غیر عادی

  • extraordinarily


    استثنایی

  • bizarrely


    بطور باور نکردنی

  • abnormally


    به طرز قابل توجهی

  • exceptionally


    منحصر به فرد

  • incredibly


    به طرز شگفت آور

  • strikingly


    عجیب و غریب

  • uniquely


    شگفت آور

  • atypically


    به طور نابجا

  • astonishingly


    غیر منطقی

  • fantastically


    به طور غیر عادی

  • queerly


    به طرز شگفت انگیزی

  • freakily


    به صورت طنز

  • amazingly


    دیوانه وار

  • aberrantly


    به طرز مشکوکی

  • absurdly


    خیالی

  • anomalously


    احمقانه

  • astoundingly


  • comically


  • crazily


  • dubiously


  • fancifully


  • foolishly


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

exquisite

لغت پیشنهادی

silver

لغت پیشنهادی

arrestable