coverage
coverage - پوشش
noun - اسم
UK :
US :
وقتی موضوع یا رویدادی در تلویزیون یا رادیو یا روزنامه ها گزارش می شود
the protection an insurance company gives you so that it pays you money if you are injured, something is stolen etc
محافظتی که یک شرکت بیمه به شما می دهد تا در صورت آسیب دیدگی، سرقت چیزی و غیره به شما پول پرداخت کند
طیفی از موضوعات و حقایق موجود در یک کتاب، برنامه، کلاس و غیره
هنگامی که چیزی بر یک منطقه یا گروه خاصی از چیزها تأثیر می گذارد یا آن را پوشش می دهد
منطقه ای که توسط یک پخش کننده یا شرکت تلفن همراه ارائه می شود
میزان حمایتی که توسط یک قرارداد بیمه به شما داده شده است
گزارش یک رویداد یا موضوع مهم خاص
واقعیت برخورد یا جلب توجه به چیزی
حفاظت مالی به طوری که اگر اتفاق بدی بیفتد پول دریافت کنید
the job and responsibility of reporting or writing about a particular subject for television radio or a newspaper or magazine
شغل و مسئولیت گزارش یا نوشتن در مورد یک موضوع خاص برای تلویزیون، رادیو، یا یک روزنامه یا مجله
the state or condition of being protected from financial loss damage accident or having something stolen; insurance
حالت یا شرایط محافظت از ضرر مالی، آسیب، تصادف یا داشتن چیزی به سرقت رفته؛ بیمه
→ cover
→ پوشش
the area in which a particular service is available or particular goods are sold
منطقه ای که در آن خدمات خاصی در دسترس است یا کالاهای خاصی فروخته می شود
نوشتن در مورد یک رویداد یا موضوع خاص
پوشش خبری انتخابات یونان
میلیون ها نفر هیچ پوشش رسمی مراقبت های بهداشتی ندارند.
آنها فکر می کنند که ایجاد یک کمپین به سمت حداکثر پوشش موثر تحقیرکننده است.
این کتاب دارای پوشش گسترده ای از نحوه ازدواج و ماه عسل در دیزنی است.
نرخهای پایینتر ممکن است معامله بهتری برای اکثر کارفرمایان باشد، اما پوشش سلامت نیز میتواند کاهش یابد.
سی ان ان قصد دارد به طور مستمر از کنوانسیون های حزب ملی پوشش زنده داشته باشد.
The AIDS conference received extensive media coverage.
کنفرانس ایدز بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشت.
در تلویزیون بیش از حد به ورزش پرداخته می شود و به مسائل سیاسی کافی نیست.
به همین دلیل تعداد کمی بیش از پوشش خبری محلی دریافت می کنند.
لیچ هیچ مشکلی برای پوشش خبری بدلکاری خود نداشت.
A consensus has long existed to make health insurance portable and to assure some coverage for people with existing health problems.
مدتهاست که برای قابل حمل بودن بیمه درمانی و تضمین پوشش برای افرادی که مشکلات سلامتی موجود دارند، اتفاق نظر وجود داشته است.
اما او گفت که ایالت ها همچنان گزینه ارائه چنین پوششی را خواهند داشت.
They agree that the government gets extra television coverage but argue that such coverage is not necessarily favourable.
آنها موافق هستند که دولت پوشش تلویزیونی بیشتری دریافت می کند، اما استدلال می کنند که چنین پوششی لزوماً مطلوب نیست.
ظاهر متفاوت خواهد بود، اما محتوا، پوشش و کرک یکسان خواهد بود.
media/newspaper/press coverage
پوشش رسانه ای/روزنامه/مطبوعات
پوشش زنده امشب بازی هاکی
در مورد طلاق سلطنتی پوشش کاملی وجود داشت (= همه جا گزارش می شود).
مجلات با پوشش گسترده ای از رژیم غذایی و موضوعات سلامت
کتاب پوشش خوبی و کلی به موضوع می دهد.
این جلد پوشش ناقصی از تاریخ فلسفه ارائه می دهد.
پوشش ایمن سازی در برابر بیماری های کشنده در برخی کشورها به 99 درصد افزایش یافته است.
این سرویس 90 درصد از جمعیت بریتانیا را پوشش می دهد.
پوشش بیمه
پوشش درمانی Medicaid برای خانواده های کم درآمد
پوشش رسانه ای این راهپیمایی بر معدود دعواهایی متمرکز بود که درگرفت.
این تلویزیون برای پوشش خبری خود جایزه ویژه ای دریافت کرد.
The minister's resignation was given widespread coverage.
استعفای وزیر بازتاب گسترده ای داشت.
این داستان بر پوشش خبری محلی غالب شد.
مراسم عروسی بازتاب گسترده ای در مطبوعات داشت.
پوشش تلویزیونی گسترده جام جهانی وجود دارد.
پخش زنده بازی در تلویزیون وجود دارد.
پوشش کاملی از حملات وجود داشت.
مردم می ترسند در صورت تغییر کارفرما، پوشش خود را از دست بدهند.
امکان گسترش پوشش مراقبت های بهداشتی به همه
نظر شما در مورد پوشش انتخاباتی بی بی سی چیست؟
این کتاب ها پوشش گرامر بسیار خوبی را ارائه می دهند (= خیلی خوب با گرامر سروکار دارند).
آنها یک برنامه ملی دارند که پوشش بهداشتی/پزشکی را برای هر شهروند فراهم می کند.
هیچ پوششی برای هزینه های زیر 5000 دلار وجود ندارد.
این ایستگاه تلویزیونی در تلاش است تا پوشش خود را از اخبار محلی بهبود بخشد.
من 50000 دلار برای محتویات خانه ام پوشش دارم.
این طرح های بیمه درمانی را با هم مقایسه کنید تا مطمئن شوید که پوشش کافی برای نیازهای خود دارید.
قبل از امضای قرارداد، پوشش ارائه دهنده خدمات بی سیم را بررسی کنید.
پوشش بازار: بازارهای ما شامل شرق، جنوب شرق و جنوب آسیا است.
مطبوعات این داستان را برداشت و پوشش گسترده ای به آن دادند.
گردهمایی رئیس جمهور به روی رسانه ها بسته شد.
رفتار
commentary
تفسیر
reportage
گزارش
reporting
گزارش نویسی
handling
رسیدگی
ارائه
قرار گرفتن در معرض بیماری
معاینه
broadcasting
صدا و سیما
appraisal
ارزیابی
exposition
نمایشگاه
توجه
reports
گزارش ها
مرور
articles
مقالات
اظهار نظر
مطبوعات
تحقیق و بررسی
رساله
تحلیل و بررسی
treatise
قطعات
طبقات انگلستان
pieces
داستان های آمریکا
storeysUK
مقاله
storiesUS
نقد
اکتشاف
critique
گفتمان
exploration
حساب
سرمقاله
editorial
suppression
سرکوب
censorship
سانسور
inhibition
بازداری
محدودیت
کنترل
silencing
خاموش کردن
stifling
خفه کننده
gagging
دهان بستن
hiding
قایم شدن
restraint
خویشتن داری - خودداری - پرهیز
checking
چک کردن
withholding
دریغ کردن
blocking
مسدود کردن
containment
مهار
proscription
ممنوعیت
concealment
پنهان کاری
constraint
اختیار
discretion
خفه کردن
smothering
حاوی
containing
ممنوع کردن
banning
مهار کردن
repression
پوزه زنی
curbing
خودداری
muffling
پوشش
muzzling
سرپوش گذاشتن
refrainment
عدم افشای
covering
توطئه سکوت
cover-up
پوشاندن
non-disclosure
covering up