compare
compare - مقایسه کنید
verb - فعل
UK :
US :
قابل مقایسه بودن
قابل مقایسه
غیر قابل مقایسه
مقایسه ای
به صورت مقایسه ای
---
در نظر گرفتن دو یا چند چیز یا افراد، به منظور نشان دادن اینکه چگونه آنها شبیه یا متفاوت هستند
بهتر یا بدتر از چیز دیگری بودن
برای مقایسه دو یا چند چیز یا شخص و بیان اینکه چقدر شبیه هستند
گفتن اینکه دو موقعیت مشابه هستند - یک استفاده نسبتاً رسمی
to say that some features of things are similar especially things that are actually very different – a rather formal use
گفتن اینکه برخی از ویژگی های چیزها مشابه هستند، به ویژه چیزهایی که در واقع بسیار متفاوت هستند - یک استفاده نسبتاً رسمی
برای مقایسه دو چیز، موقعیت و غیره، به منظور نشان دادن تفاوت آنها با یکدیگر
گفتن اینکه شما فکر می کنید دو چیز بسیار متفاوت هستند
برای مقایسه دو شخص یا چیز، به منظور قضاوت در مورد اینکه کدام بهتر، بزرگتر و غیره است
برای بررسی یا جستجوی تفاوت بین دو یا چند چیز
قضاوت کردن، پیشنهاد کردن، یا در نظر گرفتن اینکه چیزی مشابه یا با کیفیتی برابر با چیز دیگری است
If something or someone does not compare with something or someone else the second thing is very much better than the first
اگر چیزی یا کسی با چیزی یا شخص دیگری مقایسه نشود، چیز دوم بسیار بهتر از اولی است
اگر چیزی به خوبی با چیز دیگری مقایسه شود، بهتر از آن است
آنقدر خوب که همه یا هر چیز دیگری کیفیت بدتری دارد
برای بررسی یا جستجوی تفاوت بین افراد یا چیزها
در نظر گرفتن یا پیشنهاد این که چیزی شبیه یا برابر با چیز دیگری است
چیزی برای مقایسه وجود نداشت، حتی آن اتاق نشیمن هتل.
قبل از خرید یک کامپیوتر باید حداقل سه یا چهار کامپیوتر را با هم مقایسه کنید.
شما نمی توانید چارلی پارکر را با جان کولترین مقایسه کنید. آنها نوازندگان کاملاً متفاوتی بودند.
در این گزارش رایانههای خانگی موجود در فروشگاهها مقایسه میشود.
از این که همیشه مرا با دوست پسر سابقت مقایسه می کنی متنفرم.
اگر اجارههای لندن را با اجارههای نیویورک مقایسه کنید، متوجه میشوید که تقریباً یکسان هستند.
Some 22 percent of councillors had a degree or equivalent qualification compared to only 5 percent of the general population.
حدود 22 درصد از اعضای شورای شهر دارای مدرک تحصیلی یا صلاحیت معادل بودند در حالی که تنها 5 درصد از جمعیت عمومی.
They were more physically fit had lost a little body fat and lowered their triglycerides compared to the control group.
آنها از نظر بدنی آمادگی بیشتری داشتند، کمی چربی بدن خود را از دست داده بودند و تری گلیسیرید خود را در مقایسه با گروه کنترل کاهش دادند.
The 1991 figure of 585 casualties shows a marked reduction of 65 or 10% compared with the 1990 total of 650 casualties.
رقم 585 تلفات در سال 1991 در مقایسه با مجموع 650 تلفات سال 1990، کاهش قابل توجه 65 یا 10 درصدی را نشان می دهد.
مقایسه وضعیت آنها و ما جالب است.
ما این دو گزارش را با دقت مقایسه کردیم.
اینترنت به شما امکان می دهد قیمت های شرکت های مختلف را مقایسه کنید.
چگونه می توانید این دو مورد را با هم مقایسه کنید؟ آنها بسیار متفاوت هستند!
مقایسه و مقایسه شخصیت های جک و رالف.
ما نتایج مطالعه خود را با نتایج سایر مطالعات مقایسه کردیم.
مشکلات خودم در مقایسه با دیگران ناچیز به نظر می رسند.
I've had some difficulties, but they were nothing compared to yours (= they were not nearly as bad as yours).
من مشکلاتی داشته ام، اما آنها در مقایسه با شما چیزی نبودند (= آنها تقریباً به بدی شما نبودند).
استانداردهای مراقبت های بهداشتی در مقایسه با 40 سال پیش بسیار بهبود یافته است.
آنها کمی بیش از سه سال تحصیل می کنند، در حالی که میانگین ملی 7.3 است.
نسبت به مدت مشابه سال قبل بیش از 11 درصد افزایش داشته است
حدود یک سوم از بزرگسالان آمریکایی در مقایسه با 24 درصد از بریتانیایی ها چاق هستند
این مدرسه با بهترین های کشور مقایسه می شود (= به خوبی آنهاست).
این خانه با خانه قبلی ما مقایسه نمی شود (= آنقدرها هم خوب نیست).
قیمت آنها نسبت به رقبایشان مطلوب است.
شراب های این منطقه به خوبی با شراب های سایر نقاط آلمان مقایسه می شود.
منتقدان کار او را با مارتین آمیس مقایسه کردند.
در اوایل کارش اغلب با الا فیتزجرالد مقایسه می شد.
برخی ناظران وضعیت را با اوایل دهه 1980 مقایسه می کنند.
نمایشنامه را جداگانه دیدیم و پس از آن نت ها را با هم مقایسه کردیم.
بیایید یادداشت های تجربیات خود را با هم مقایسه کنیم.
هر دو عالی هستند اما نمی توان سیب و پرتقال را با هم مقایسه کرد.
نه، شما سعی می کنید سیب و پرتقال را مقایسه کنید.
This survey highlights a number of differences in the way that teenage boys and girls in the UK spend their free time.
این نظرسنجی تعدادی از تفاوتها را در نحوه گذراندن اوقات فراغت دختران و پسران نوجوان در بریتانیا نشان میدهد.
One of the main differences between the girls and the boys who took part in the research was the way in which they use the internet.
یکی از تفاوت های اصلی دختران و پسرانی که در تحقیق شرکت کردند، نحوه استفاده آنها از اینترنت بود.
Unlike the girls, who use the internet mainly to keep in touch with friends, the boys questioned in this survey tend to use the internet for playing computer games.
برخلاف دخترانی که عمدتاً از اینترنت برای برقراری ارتباط با دوستان استفاده می کنند، پسران مورد سوال در این نظرسنجی تمایل دارند از اینترنت برای انجام بازی های رایانه ای استفاده کنند.
The girls differ from the boys in that they tend to spend more time keeping in touch with friends on the phone or on social networking websites.
تفاوت دختران با پسران این است که آنها تمایل دارند زمان بیشتری را صرف تماس با دوستان از طریق تلفن یا وب سایت های شبکه های اجتماعی کنند.
در مقایسه با پسران، دختران زمان بیشتری را صرف چت کردن تلفنی با دوستان خود می کنند.
On average the girls spend four hours a week chatting to friends on the phone. In contrast very few of the boys spend more than five minutes a day talking to their friends in this way.
به طور متوسط دختران چهار ساعت در هفته را صرف چت کردن با دوستان خود از طریق تلفن می کنند. در مقابل، تعداد بسیار کمی از پسرها بیش از پنج دقیقه در روز را به این شکل با دوستان خود صحبت می کنند.
The boys prefer competitive sports and computer games, whereas/while the girls seem to enjoy more cooperative activities, such as shopping with friends.
پسرها ورزش های رقابتی و بازی های رایانه ای را ترجیح می دهند، در حالی که به نظر می رسد دختران از فعالیت های مشارکتی بیشتری مانند خرید با دوستان لذت می برند.
When the girls go shopping they mainly buy clothes and cosmetics. The boys, on the other hand tend to purchase computer games or gadgets.
وقتی دخترها به خرید می روند، عمدتاً لباس و لوازم آرایشی می خرند. از سوی دیگر، پسرها تمایل به خرید بازی های رایانه ای یا وسایل دارند.
تضاد
juxtapose
در کنار هم قرار دادن
تعادل
collate
جمع آوری
differentiate
متمایز کردن
correlate
همبستگی
وزن کردن
analyseUK
analyseUK
analyzeUS
تجزیه و تحلیل ایالات متحده
ارزیابی کنید
اندازه گرفتن
رقابت کنند
parallel
موازی
scrutiniseUK
بررسی انگلستان
scrutinizeUS
ایالات متحده را موشکافی کنید
روبرو شدن با
در نظر گرفتن
contemplate
اندیشیدن
معاینه کردن
آویزان شدن
بازرسی
inspect
قضاوت کنید
همخوانی داشتن
رعایت کنید
مخالفت کنند
جدا کردن
ponder
جداگانه، مجزا
segregate
مطالعه
تقسیم کنید
differentiate
متمایز کردن
تضاد
تمیز دادن
discriminate
تبعیض قائل شدن
discern
تشخیص دادن
شناسایی
recogniseUK
تشخیص انگلستان
recognizeUS
ایالات متحده را بشناسد
تعیین کنید
بگو
secern
secern
تفاوت
کنتراست با