assess
assess - ارزیابی کنید
verb - فعل
UK :
US :
ارزیاب
برای قضاوت در مورد یک شخص یا موقعیت پس از تفکر دقیق در مورد آن
برای محاسبه ارزش یا هزینه چیزی
برای قضاوت در مورد یک شخص یا موقعیت پس از در نظر گرفتن تمام اطلاعات
to calculate how much something will cost to repair, how much something is worth how much money someone should be given etc
برای محاسبه هزینه تعمیر یک چیز، چقدر ارزش چیزی، چقدر پول باید به کسی داده شود و غیره
برای محاسبه مقدار مالیاتی که کسی باید بپردازد
قضاوت کردن یا تصمیم گیری درباره مقدار، ارزش، کیفیت یا اهمیت چیزی
تصمیم گیری در مورد کیفیت یا اهمیت چیزی
ارزیابی همچنین قضاوت در مورد هزینه یا ارزش چیزی است
برای گرفتن مبلغی به عنوان پرداخت ویژه از شخصی
تصمیم گیری در مورد یک شخص یا موقعیت پس از در نظر گرفتن تمام اطلاعات
قضاوت کردن یا تصمیم گیری در مورد مقدار یا ارزش چیزی
برای تصمیم گیری در مورد میزان مالیاتی که شخص باید بر روی چیزی بپردازد
ارزیابی فرانسیس اورکوهارت دشوارتر است.
حلقه را نزد جواهرفروشی بردم تا ارزش آن را ارزیابی کنند.
به این دلایل، ارزیابی اهمیت عملکردی این مشاهدات دشوار است.
نرخ ها به صورت محلی ارزیابی می شدند و مبالغ قابل پرداخت به طور قابل توجهی از مکانی به مکان دیگر متفاوت بود.
ارزش کل نقاشی ها 20 میلیون دلار ارزیابی شده است.
Scientists are particularly interested in observing the thawing and freezing of the polar icecaps in order to assess changes in sea level.
دانشمندان به ویژه به مشاهده ذوب و انجماد یخ های قطبی به منظور ارزیابی تغییرات سطح دریا علاقه مند هستند.
این برنامه رایانه ای میزان هزینه ای که برای هر دانش آموز در مدرسه خرج شده است را ارزیابی می کند.
کمیته به ارزیابی چگونگی بهبود ما ادامه خواهد داد.
استفاده از رنگ رز بنگال اولین تلاش برای ارزیابی عملکرد کبد از طریق دفع رنگ بود.
هدف این جزوه کمک به والدین در ارزیابی تغییرات اخیر آموزشی است.
این آزمون روشی عالی برای ارزیابی پیشرفت دانش آموزان ارائه می دهد.
مشکلات ارزیابی چنین پیوندهایی البته بسیار زیاد است، اما زمینه برای مشارکت وجود دارد.
روانشناسان رفتار کودک را ارزیابی خواهند کرد.
او کتاب راهنما نوشته است که کیفیت هتل های کالیفرنیا را ارزیابی می کند.
کمیساریای عالی پناهندگان هفته ای دو بار از بازداشتگاه بازدید می کند تا این درخواست ها را ارزیابی کند.
Workstart یک برنامه آزمایشی است که به ما کمک می کند ارزیابی کنیم که کدام اشکال یارانه دستمزد بهترین کار را انجام می دهد.
Accurately assessing environmental impacts is very complex.
ارزیابی دقیق اثرات زیست محیطی بسیار پیچیده است.
برای ارزیابی نیازهای بیمار
ارزیابی اثرات این تغییرات دشوار است.
مصاحبه ها به شما این امکان را می دهد که شایستگی نامزدها را ارزیابی کنید.
او یک مشاور ایمنی را برای ارزیابی خطرات استخدام کرد.
کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه ارزیابی شد.
مردان جوان به عنوان راننده ایمن یا ناایمن ارزیابی شدند.
من شانس شما را کم ارزیابی می کنم.
این کمیته ارزیابی می کند که آیا یک ساختمان ارزش حفظ دارد یا خیر.
ما سعی می کنیم ارزیابی کنیم که این سیستم چقدر خوب کار می کند.
آنها میزان غرامت پرداختی را ارزیابی کرده اند.
خسارت وارده به ساختمان 40000 پوند برآورد شد.
او با دقت وضعیت را ارزیابی کرد.
بیمار جدید توسط کادر پرستاری ارزیابی می شود.
این شرکت تلاش زیادی برای ارزیابی نیازهای مشتریان خود انجام داده است.
The national curriculum involves assessing pupils at ages 7, 11, 14 and 16.
برنامه درسی ملی شامل ارزیابی دانش آموزان در سنین 7، 11، 14 و 16 ساله است.
از این آزمون ها برای ارزیابی توانایی و دانش دانش آموزان استفاده می شود.
مطالعات به طور مستقل توسط چندین محقق مورد ارزیابی قرار گرفت.
او تصمیم گرفت دخترش را از نظر نارساخوانی ارزیابی کند.
یک راهنمای کوهستان در پنج دوره طاقت فرسا آموزش دیده و ارزیابی می شود.
درآمد داخلی ارزش این نقاشی ها را 8 میلیون پوند ارزیابی کرد.
ارزیابی دقیق هزینه های جرایم شرکتی بسیار دشوار است.
هزینه های قانونی 75000 دلار ارزیابی شده است.
ارزیابی ارزش ساختمان به درستی بدون دیدن آن دشوار است.
بیمه گذاران باید خسارت سیل را ارزیابی کنند.
آنها هزینه خسارت سیل را 2500 پوند ارزیابی کردند.
امتحانات تنها ابزار سنجش توانایی دانش آموز نیستند.
هنوز برای ارزیابی پیامدهای بلندمدت اتحادیه دو کشور زود است.
ما باید ارزیابی کنیم که آیا پروژه ارزش انجام دادن دارد یا خیر.
یک کالج توانایی دانش آموز را بر اساس نمرات ارزیابی می کند.
مقامات دولتی خسارت سیل را میلیون ها دلار ارزیابی کردند.
تخمین زدن
نرخ
ارزیابی کنید
appraise
ارزیابی
قضاوت کنید
ارزش
تعیین کنید
analyzeUS
تجزیه و تحلیل ایالات متحده
analyseUK
analyseUK
ثابت
gaugeUK
سنج UK
apprise
آگاه کردن
بررسی
gageUS
gageUS
مرور
valuate
ارزش گذاری کنید
وزن کردن
در نظر گرفتن
شکل
اندازه گرفتن
اندازه
نظر سنجی
assay
سنجش
حدس بزن
guesstimate
حدس زدن
peg
گیره
reckon
حساب کنید
وارسی
چشم بالا
یک تصور از
form an impression of
کمک
کمک کند
حدس بزن
چشم پوشی
بی توجهی
neglect
تخمین زدن
فراموش کردن
تفریق کردن
disregard
دانستن
subtract
کافر شدن
جمع آوری
disbelieve
گرفتن
رد
شک
ستایش
تایید
praise
دريافت كردن
حواله دادن
اعتماد گرفتن
اندازه گرفتن
remit
تردید کنید
از دست دادن
دارند
hesitate
خدمت
دنبال کردن
طرح
بهانه
جداگانه، مجزا
sketch
excuse