carefully
carefully - با دقت
adverb - قید
UK :
US :
به روشی دقیق
با توجه زیاد
با توجه زیاد، به ویژه به جزئیات یا ایمنی
کتاب به دلیل قدمت آن باید با دقت کار شود.
شب با احتیاط اتاق خانه را بست و به خانه رفت.
Nevertheless a carefully designed receptionist role that would take these misgivings into account may be worth discussing.
با این وجود، یک نقش پذیرش با دقت طراحی شده که این تردیدها را در نظر بگیرد، ممکن است ارزش بحث را داشته باشد.
In honest carefully done scientific work there is no compromise on stringent requirements for the conduct and interpretation of research.
در کار علمی صادقانه و با دقت انجام شده، هیچ مصالحه ای در مورد الزامات سختگیرانه برای انجام و تفسیر تحقیق وجود ندارد.
آهسته و با احتیاط دور دیوارهای تاریک قلعه شنا کردم.
When the wild roses finished blooming, we collected the orange-red hips, carefully picked the skin off the compressed seeds.
وقتی گل رزهای وحشی به پایان رسید، باسن نارنجی مایل به قرمز را جمع آوری کردیم، پوست دانه های فشرده را با دقت جدا کردیم.
سرش را چرخاند تا به او نگاه کند و با احتیاط حرکت کرد تا او را بیدار نکند.
با تکان دادن سریع، آن را با احتیاط به طبقه بالا برد.
Drive carefully.
رانندگی با دقت.
لیوان را با احتیاط پایین گذاشت.
لطفا با دقت گوش کنید
ما باید به دقت در مورد عواقب احتمالی این تصمیم فکر کنیم.
سخنان نخست وزیر با دقت انتخاب شد.
نامزد سخنرانی خود را در مقابل حضار با دقت انتخاب شده ایراد کرد.
یک حمله با دقت برنامه ریزی شده به اردوگاه دشمن
من از شورا می خواهم که به این پیشنهاد با دقت نگاه کند.
تمام شواهد باید به دقت بررسی شوند.
یک مقاله با دقت ساخته شده
سپس دادگاه شواهدی را که شنیده و خوانده بود با دقت بررسی کرد.
دولت باید در رسیدگی به این موضوع بسیار محتاطانه عمل کند.
ما باید محتاطانه قدم برداریم - نمی خواهیم به کسی توهین کنیم.
نامه را با احتیاط تا کرد و در جیبش گذاشت.
در آن جاده های یخی با احتیاط رانندگی کنید.
بالش را با دقت گلدوزی کرد.
با احتیاط رانندگی کنید - باران می بارد.
meticulously
با دقت
thoroughly
به طور کامل
attentively
روشمند
methodically
با زحمت
painstakingly
بی وقفه
unremittingly
متمرکز
concentratedly
با وجدان
conscientiously
با ظرافت
delicately
سختگیرانه
fastidiously
به عمد
intently
دقیقا
به طور دقیق
punctiliously
به طور موشکافانه
scrutinizingly
به طرز فحشا
sedulously
متفکرانه
thoughtfully
با هوشیاری
watchfully
به درستی
alertly
سرسختانه
correctly
صادقانه
doggedly
به طور ثابت
faithfully
کاملا
fixedly
به ویژه
keenly
به صورت هدفمند
به شدت
purposefully
با پشتکار
raptly
قاطعانه
scrupulously
sharply
assiduously
determinedly
diligently
carelessly
بدون توجه
inattentively
بی توجه
sloppily
شلخته
neglectfully
از روی غفلت
nonchalantly
بی تعارف
irresponsibly
غیر مسئولانه
offhandedly
از روی بیخودی
absent-mindedly
غایب
abstractedly
به صورت انتزاعی
distractedly
با حواس پرتی
haphazardly
به طور تصادفی
heedlessly
به طور ناکافی
inadequately
بدون فکر
unheedingly
بد
unmindfully
بی تفاوت
unthinkingly
سهل انگاری
ضعیف
indifferently
بی فکر
negligently
بی احتیاط
poorly
با عجله
thoughtlessly
عجولانه
incautiously
بدون مراقبت
hastily
احمقانه
rashly
بدون نگرانی
به طور اتفاقی
stupidly
به طرز نادرستی
foolishly
unconcernedly
casually
lackadaisically